چرا محمدرضا گلزار در ایران اینقدر محبوب است؟

چرا محمدرضا گلزار در ایران اینقدر محبوب است؟

چرا محمدرضا گلزار در ایران اینقدر محبوب است؟ 

در ایران سوپراستار شماره یک و بلامنازع است که همه فیلم هایش هم پرفروش بوده اند. به راستی چرا وی اینقدر در ایران معروف شده است؟ محمدرضا گلزار تنها بازیگر فعلی سینمای ایران است که حضورش بعد از 14 سال همچنان موفقیت گیشه فیلم ها را تضمین می کند. به بهانه فروش فوق العاده سلام بمبئی با بررسی کارنامه او نسبتش با فروش هر فیلم را بررسی کرده ایم.

 

سینمای ما فراز و فرود زیاد داشته؛ یک سال فیلم اکشن محبوب گیشه بوده و سالی دیگر کمدی. گاهی شمایل جمشید هاشم پور پای مردم را به سالن سینماها باز می کرده و سالی دیگر جوانان چشم روشن. به هزاران دلیل اما فاکتورهای موفقیت گیشه هیچگاه طول نداشته و بعد از مدتی کارکردش را از دست داده است.

 

درباره محمدرضا گلزار اما اتفاق دیگری رخ داده و بعد از 14 سال هنوز قدرت جذب تماشاچی به سالن ها را دارد. در مطلب حاضر، این ادعا را با مرور فیلم های او توضیح داده ایم.

 

گلزار سال 81 با سام و نرگس وارد سینما شد؛ سال های ابتدایی نمی دانست سمت و سویش در سینما کدام است تا این که کما اکران شد و شمایل تازه ای از این بازیگر در ذهن مخاطبان به دست آمد. از آن به بعد گلزار سعی کرد آداب استاربودن را رعایت کند. کم فیلم بازی کرد و فیلم هایی بازی کرد که به مذاق هوادارانش خوش می آمد. گلزار همچنان آقای گیشه است و سهم زیادی از فروش فیلم ها را باید به نام او نوشت.

 

سلام بمبئی؛ قربان محمدپور

سال اکران: 1395

میزان فروش: 9 میلیارد و 950 میلیارد تومان (تا امروز)

سطح کیفی: سلام بمبئی اولین همکاری مشترک تمام عیار سینمای ایران و هند است و همین را باید برگ برنده آن دانست. فیلم ایرادهای اساسی دارد اما مخاطبانی که قصد سرگرم شدن صرف دارند از تماشای آن راضی می شوند. سخت پسندها اما نه.

ابزار فروش: همین که سلام بمبئنی عنوان همکاری مشترک ایران و هند را روی پیشانی دارد، اولین عاملی است که ذهن را برای تماشای آن قلقلک می دهد. فاکتورهای دیگر فیلم که به گیشه آن کمک می کند، حضور بازیگران هندی (دیا میرزا و گلشن گروور) است. بنیامین بهادری و همسرش شایلی محمودی که نخستین بار بازیگری را تجربه کرده اند، ابزار دیگری است که به کمک فروش سلام بمبئی آمده است.

 

سهم گلزار در فروش: به گفته عوامل و کارگردان، سلام بمبئی فیلم محمدرضا گلزار است و بقیه تمهیدات برای کمک به دیده شدن بیشتر او بوده است. بدون شک گلزار با مختصاتی که دارد بهترین انتخاب برای فیلم بوده.

 

خشکسالی و دروغ؛ پدرام علیزاده

سال اکران: 1395

میزان فروش: دو میلیارد و 500 میلیون تومان

 

سطح کیفی: خشکسالی و دروغ براساس نمایشی محبوب به همین نام ساخته شد اما نسخه سینمایی آن به اندازه تئارت مورد استقبال اهل فن قرار گرفت. عمده مشکل فیلم، به وفاداری زیاد به نسخه نمایش بر می گردد. خشکسالی و دروغ جزو آثار متوسط سینمای ایران قرار می گیرد.

ابزار فروش: نمای بیرونی خشکسالی و دروغ به غیر از محمدرضا گلزار عامل جذب کننده دیگری ندارد. علی سرایی و آیدا کیخایی از بازیگران زبده تئاتر هستند ولی گیشه سینما هرگز نمی تواند به نامشان تکیه کند. پگاه آهنگرانی نیز در زمره بازیگرانی نیست که نامش مخاطب به سالن بکشاند. شاید تنها بازار فیلم برای فروش، موفقیت آن در اجرا است که هر بار روی صحنه رفت با استقبال بالا مواجه شد.

 

سهم گلزار در فروش: با شرایطی که ذکرش رفت، فیلمی در قواره خشکسالی و دروغ نباید به دو میلیارد و پانصد میلیون تومان فروش برسد اما برای فیلم این اتفاق افتاد. سهم زیادی از فروش را باید به حساب حضور گلزار گذاشت. خاصه آن که چهار سال فیلمی روی پرده نداشت و عطش مواجهه هواداران با او را دوچندان کرده بود.

 

تو و من؛ محمد بانکی

سال اکران: 1391

میزان فروش: یک میلیارد و 400 میلیون تومان. سال 91 قیمت بلیت در پردیس های سینمایی شش هزار تومان بود.

 

سطح کیفی: تو و من فقط و فقط به قصد تصرف گیشه ساخته شده و هر انتظار دیگری از آن گزاف است در چینن جغرافیایی، توقع تماشای یک فیلم با چفت و بست داستانی قوی، روابط منطقی علت و معلول، بازی های خیره کننده و مسائلی از این قبیل گزارف است. گلزار نقش پسری را بازی می کند که به خاطر حفظ موقعیت شغلی مجبور است نقش رییس شرکت (الناز شاکردوست) رابازی کند و بعدش ماجرا عشق و عاشقی پیش می آید.

ابزار فروش: الناز شاکردوست و بهنوش بختیاری بازیگران محبوب گیشه هستند اما آنقدر قدرت ندارند که فروش بالای فیلم را تضمین کنند. داستان فیلم هم که اشاره شد نه تنها تو نست که از پایه اشکال دارد.

 

سهم گلزار در فروش: در چنین شرایطی باید موفقیت خیره کننده تو و من در گیشه را به پای محمدرضا گلزار نوشت که از قضا اکت و چهره اش تماما منطبق با تعریف فیلم های گیشه ای است.

 

شیش و بش؛ بهمن گودرزی

سال اکران: 1390

میزان فروش: دو میلیارد و 200 میلیون تومان. قیمت بلیت سینماهای ممتاز در این سال چهار هزار تومان بود. شیش و بش بعد از اخرجی ها 3، ورود آقایان ممنوع، جدایی نادر از سیمین در رده چهارم جدول پرفروش های سال 90 قرار گرفت، یعنی بالاتر از سعادت آباد و یه حبه قند که محبوب منتقدان بودند.

 

سطح کیفی: فیلم با الزامات گیشه ساخته شده و از این حیث تکلیفش مشخص است. یعنی مخاطب توقع خاصی از قصه ندارد اما با آن سرگرم می شود و گاه به موقعیت ها و دیالوگ ها می خندد. با این حال دیدگاه های تندی علیه فیلم وجود دارد: «کمدی بی ارزشی است. جنس شوخی ها کوچه بازاری است و انگار کسی را از یک کوچه آورده اند و به او گفته اند تمام جوک هایی که بلد هست را بگوید.»

ابزار فروش: گودرزی بار دیگر امین حیایی و محمدرضا گلزار را کنار هم قرار داده بود تا تجربه موفق کما تکرار شود.

 

سهم گلزار در فروش: در شرایطی که داستان و موقعیت کمدی شیش و بش مورد نقد است نام گلزار جور ضعف ها را می کشد و خیلی ها به خاطر او به سالن می آیند.

 

در امتداد شهر؛ علی عطشانی

سال اکران: 1390

 

میزان فروش: فیلم در تهران نزدیک به چهارصد میلیون تومان فروش داشت. قیمت بلیت سینماهای ممتاز در این سال چهار هزار تومان بود. در امتداد شهر جزو فیلم های شکست خورده گلزار در گیشه است. در این سال اخراجی ها 3 (پنج میلیارد و 900 میلیون)، ورود آقایان ممنوع (پنج میلیارد و 100 میلیون) رکورددار بودند.

 

سطح کیفی: در امتداد شهر از تولیدات ضعیف سینمای ایران است و در کارنامه خود علی عطشانی هم جزو ضعیف ترین ها قرار می گیرد! فیلم بین یک اثر گیشه ای و فیلمی مثلا فرهیخته معلق است؛ یعنی نه می تواند مخاطب سخت پسند را راضی کند نه با تعریف گیشه به طور مطلق همخوانی دارد. فیلمنامه در امتداد شهر گنگ و بی هدف پیش می رود به طوری که مخاطب به راحتی نمی تواند خلاصه داستان یک جمله ای از آن ارائه دهد.

ابزار فروش: حضور گلزار در نقش خودش به علاوه استفاده از بازیگران زیاد در فیلم قرار بوده بمب گیشه باشد که نشد.

سهم گلزار در فروش: صفر.

 

دموکراسی؛ علی عطشانی

سال اکران: 1389

 

میزان فروش: ششصد میلیون تومان. در این سال ملک سلیمان با یک میلیارد و پانصد میلیون، پرفورش ترین فیلم شد و بعد پوپک و مش ماشاالله با نهصد میلیون و پسر آدم، دختر حوا با صد میلیون تومان کمتر در رده دوم و سوم ایستاد. دموکراسی توی روز روشن در میانه جدول فروش سال 89 ایستاد.

 

سطح کیفی: حرف دموکراسی توی روز روشن «بزرگ» و «ارزشمند» است اما در اجرا مشکلات اساسی دارد. ورود به داستانی از جنس سرنوشت آدم پس از مرگ، جذاب و کنجکاوی برانگیز است که علی عطشانی نتوانست حق مطلب را درباره آن رعایت کند.

ابزار فروش: علاوه بر داستان، فیلم بازیگران مطرح زیادداشت: حمید فرخ نژاد، نیکی کریمی، محمدرضا فروتن و نیوشا ضیغمی. دموکراسی تویش روز روشن از تبلیغات کافی برخوردار بود که این هم ابزار مهمی است برای موفقیت یک فیلم در گیشه. این اتفاق اما برای فیلم رخ نداد.

 

سهم گلزار در فروش: دموکراسی توی روز روشن فروش معقولی نداشته است که بخواهیم سهمی برای گلزار قائل باشیم.

 

دو خواهر؛ محمد بانکی

سال اکران: 1388

 

میزان فروش: 960 میلیون تومان. قیمت بلیت در سینماها در سال 88، 2500 هزار تومان در نظر است. فیلم دو خواهر جزو پرفروش های سال دسته بندی می شود بعد از اخراجی ها 2 و درباره الی… توانست رتبه سوم جدول فروش سال را از آن خود کند.

 

سطح کیفی: دو خواهر از فیلم های ضعیف کارنامه محمدرضا گلزار به حساب می آید که کپی عین به عین فیلم هالیوودی Two Much (دو تا هم زیاده) است. گلزار در این فیلم در دو نقش بازی کرده اما نه تفاوت چهره را می توان باور کرد و نه موقعیت فرو رفتن در نقش ها را.

ابزار فروش: تکیه فیلم بر نام بازیگران است؛ نیکی کریمی، الناز شاکردوست، حامد کمیلی و بهنوش بختیاری، و همان طور که اشاره کردیم به قصه فیلم هرگز نمی توان به عنوان ابزار فروش تکیه کرد. درباره کارگردانی و بازی ها نیز دو خواهر ضعف های اساسی دارد.

 

سهم گلزار در فروش: محمدرضا گلزار یک سال و نیم فیلمی روی اکران نداشت و همین عامل دوچندانی بود که هواداران این بازیگر برای فیلمش به سینما بیایند فروش دو خواهر را باید به حساب گلزار نوشت.

 

مجنون لیلی؛ قاسم جعفری

سال اکران: 1387

 

میزان فروش: نزدیک 600 میلیون تومان. بلیت سینماها در سال 1387 دو هزار تومان نرخ گذاری شده بود. در این سال همیشه پای یک زن در میان است، دایره زنگی و چهارچنگولی (دو میلیارد تومان) پرفروش ترین فیلم ها شدند.

 

سطح کیفی: فیلم اپیزودیک قاسم جعفری جزو تولیدات متوسط سینمای ایران به حساب می آید که سعی کرده نقدی جدی به برخی عادت های اجتماعی داشته باشد. مجنون لیلی جزو انتخاب های غیرکمدی محمدرضا گلزار است که بعد از سه سال، به این جنس فیلم نیاز داشت.

ابزار فروش: نام کارگردان و نیز کیفیت مجنون لیلی آنقدر قدرت نداشتند که مخاطب را به سالن سینما بکشانند. سازندگان فیلم برای رونق گیشه به اسم بازیگران امید بسته بودند: محمدرضا گلزار، الناز شاکردوست، حمید گودرزی، حامد بهداد و بهنوش طباطبایی

 

سهم گلزار در فروش: همین که نام و تصویر محمدرضا گلزار درشت تر از دیگران در تبلیغات فیلم مورد استفاده قرار گرفته بود یعنی تکیه سازندگان به او بوده. اندازه بازی گلزار بیش از دیگران نیست اما تاثیرش در فروش فیلم به وضوح بیش از بقیه است.

 

کلاغ پر؛ شهرام شاه حسینی

سال اکران: 1386

 

میزان فروش: 910 میلیون تومان. در سال 1386 قیمت بلیت سینماها 1500 تومان بود. در این سال اخراجی ها در تهران 1.3 میلیارد تومان، در شهرستان ها یک میلیارد و در مجموع 2.3 میلیارد تومان فروخت. با این حال کلاغ پر جزو آثار پرفروش به حساب می آید: 425 میلیون در تهران و 485 میلیون تومان در شهرستان.

 

سطح کیفی: کلاغ پر فقط و فقط برای فتح گیشه ساخته شده و همه ابزار از داستان گویی، انتخاب بازیگر، نوع بازی ها و موسیقی در خدمت این هدف قرار می گیرد. طبیعی است که سخت پسندها تحویلش نگیرند، فیلم اما از طرف عامه مخاطب مورد استقبال واقع شد و خیلی ها برای تماشای آن به سینما رفتند.

ابزار فروش: شهرام شاه حسینی در اولین فیلم بلندش، روی موج موفقیت «آتش بس»، محمدرضا گلزار و مهناز افشار را بار دیگر رو به روی هم قرار داد. ترکیب این دو مهم ترین برگ برنده کلاغ پر در گیشه است.

 

سهم گلزار در فروش: در کلاغ پر موفقیت را نباید تمام به پای گلزار نوشت و این بار مهناز افشار سهم زیادی در رستگاری گیشه فیلم دارد.

 

توفیق اجباری؛ محمدحسین لطیفی

سال اکران: 1386

 

میزان فروش: دو میلیارد و 400 میلیون تومان. در سال 1386 قیمت بلیت سینماها 1500 تومان بود. توفیق اجباری بعد از اخراجی ها 1 در رتبه دوم جدول فروش سال ایستاد. فیلم در تهران 1.1 میلیارد تومان فروش داشت.

 

سطح کیفی: توفیق اجباری جزو فیلم های کمدی متوسط سینمای ایران دسته بندی می شود که سعی می کند مخاطب را برای یک تایم مشخص سرگرم کند. فیلم موقعیت های کمدی خوبی دارد و سعی کرده از لودگی فاصله بگیرد.

ابزار فروش: گلزار با نام و شخصیت خودش در این فیلم حضور دارد و همین جذابیتی افزوده برای توفیق اجباری است. عطاران هنوز به محبوبیت تام نرسیده بود اما بازی جذابش به موفقیت فیلم کمک کرد. از آن طرف زمانی روی پرده رفت که دیگر پرونده قاچاق فیلم ها و پخش نسخه غیرمجاز و همزمان با اکران بسته شده بود.

 

سهم گلزار در فروش: توفیق اجباری جزو فیلم هایی است که فروش بالای آن را باید مدیون حضور محمدرضا گلزار دانست.

 

تله؛ سیروس الوند

سال اکران: 1385

 

میزان فروش: هرچه گشتیم به عدد فروش تله نرسیدیم. همین قدر می دانیم که فیلم سیروس الوند گیشه موفقی نداشت و سرنوشت این فیلم محمدرضا گلزار کاملا عکس آتش بس بود که در سال 85 یکه تازی می کرد و حتی جزو آثار پرفروش دهه هشتاد لقب گرفت.

 

سطح کیفی: تله از ساخته های ضعیف سیروس الوند به حساب می آید؛ فیلم شروعی خوب دارد اما خیلی زود دست سازنده رو می شود و بدتر این که قصه از ریتم می افتد.

ابزار فروش: تله از زوج محمدرضا گلزار و امین حیایی استفاده کرده و تازه مهناز افشار را به عنوان استار آن سال ها دارد با این حال پیش بینی سازندگان درست از آب در نیامد و همان طور که اشاره کردیم گیشه مطلوبی نداشت.

 

سهم گلزار در فروش: فیلم اکران موفقی نداشت و پس نمی تان سهمی برای گلزار کنار گذاشت. به قول یکی از منتقدان محمدرضا گلزار، در این فیلم به طرز شگفت آوری پرسوناژ مطلوب نشریات زرد را به بدترین شکل ممکن ارائه داده و در این میان البته که شخصیت پردازی تاسف آور فیلم هم او را یاری کرده است.

 

آتش بس؛ تهمینه میلانی

سال اکران: 1385

 

میزان فروش: بیش از یک میلیارد تومان. زمانی که آتش بس اکران شد قیمت بلیت سینماها به یک هزار و 200 تومان رسیده بود و با این حساب فیلم تهمینه میلانی جزو آثار پرفروش دهه 80 لقب می گیرد.

 

سطح کیفی: تهمینه میلانی در آتش بس دست روی لج و لجبازی های زن و شوهری گذاشته و در این قالب مشکلات زوج ها را به چالش کشیده است. فارغ از برخی شعارهای گل درشت، دنیای فانتزی فیلم نقطه قوت آن است و از این منظر می توان آتش بس را اثری موفق دانست.

ابزار فروش: علاوه بر داستان سرگرم کننده و استفاده از داستان زن و شوهری، چند فاکتور دیگر در اختیار اـش بس بود که در فروش به کمک آن آمد. مهم ترینش حضور مهناز افشار است که در آن سال هم چنان نامش متضمن گیشه بود. فضای شیک و مدرن عامل دیگری است که به زعم برخی به کمک موفقیت فیلم در گیشه آمد.

 

سهم گلزار در فروش: تهمینه میلانی در آتش بس استفاده ای بقاعده از گلزار کرد و تصویری متفاوت از او نسبت به فیلم های قبلی اش نشان داد. سهم گلزار از فروش آتش بس بالاست اما مطلقا در اختیار او نیست.

 

گل یخ؛ کیومرث پوراحمد

سال اکران: 1383

 

میزان فروش: 163 میلیون تومان. در سال 1383 قیمت بلیت سینماها حدود 900 تومان بوده است. این یعنی گل یخ گیشه موفقی داشته و به رغم انتقادهای زیادی که به کیفیتش شد به مذاق مخاطبان خوش آمده است.

 

سطح کیفی: گل یخ، ملودرامی ضعیف از کیومرث پوراحمد است که فیلمش خیلی زود با سلطان قلب ها قیاس شد و متهم به این که چرا نتوانسته اثری ارژینال بسازد! داستان رو و قابل پیش بینی گل یخ، بازی های اوراکت و استفاده بی مورد از موسیقی پاشنه آشیل اصلی فیلم به حساب می آید. گل یخ یکی از فیلم های کارنامه پوراحمد است که منتقدان علیه آن متفق القول هستند.

ابزار فروش: داستان سوزناک فیلم و پایان خوش، دو تکیه گاه پوراحمد برای ساخت گل یخ بود که در تبلیغات دهان به دهان به کمک فیلم آمد. در ویترین فیلم فقط محمدرضا گلزار توی چشم بود.

 

سهم گلزار در فروش: گزاف نیست اگر موفقیت گل یخ را به حضور محمدرضا گلزار ربط دهیم. فیلم قابل دفاع نیست و از بازیگری دیگری که توان داغ کردن گیشه را داشته باشد، بی بهره است.

 

بوتیک؛ حمید نعمت الله

سال اکران: 1382

 

میزان فروش: برای اعلام فروش فیلم بوتیک به مراجع موثقی دست پیدا نکردیم. فیلم مورد توجه منتقدان و سخت پسندها بود اما جزء پرفروش های سال قرار نگرفت.

 

سطح کیفی: بوتیک یکی از معدود فیلم های موفق در تصویر زندگی های مجردی و گروهی جوانان درس خوانده و سرخورده است. نعمت الله در اولین فیلم بلند سینمایی اش نگاهی تازه به جوانان داشت و سعی کرده از نگاه سفید و سیاه دوری کند. این نگرش باعث شد فیلمش مخاطب خاص خود را پیدا کند و جزو فیلم های موفق سینمای ایران لقب گیرد.

ابزار فروش: فیلم به قصد گیشه ساخته نشده بود و برای همین حتی محمدرضا گلزار، با تجربیات پیشین به کل تفاوت داشت. درواقع همه اتکا فیلم به کیفیت خودش بود.

 

سهم گلزار در فروش: اولا همین مقدار فروش بوتیک مدیون محمدرضا گلزار است. دوما در بوتیک متفاوت ترین تجربه بازیگری کارنامه اش را رقم زد و بعد از آن کارگردان های دیگر نتوانستند از این بازیگر چنین استفاده ای بکنند.

 

سیزده گربه…؛ علی عبدالعلی زاده

سال اکران: 1382

 

میزان فروش: متاسفانه نتوانستیم میزان فروش سیزده گربه روی شیروانی را پیدا کنیم. این فیلم جزو آثار موفق سال 82 در گیشه به حساب می آید و خیلی از هوداران گلزار برای تماشایش به سینماها رفتند.

 

سطح کیفی: سیزده گربه روی شیروانی بیشتر از ان که فیلمی، علمی- تخیلی باشد، جزء آثار عامه پسند و معمولی محسوب می شود؛ فیلم هایی که هدفشان جذب مخاطب بیشتر است و می کوشند از طریق تامین نظر و سلیقه مخاطب عام، او را برای دیدن فیلم ترغیب کنند. نکته ویژه فیلم، جلوه های ویژه آن است.

ابزار فروش: علی عبدالعلی زاده ویترین فیلمش را کامل چیده بود. به غیر از گلزار، مهناز افشار، محمدرضا شریفی نیا (که در اوج به سر می برد) و مریلا زارعی بازیگران اصلی سیزده گربه روی شیروانی بودند.

 

سهم گلزار در فروش: سیزده گربه روی شیروانی، هفت ماه بعد از کما اکران عمومی شد و خیلی سخت نیست که بدانیم مخاطبان به خاطر اسم گلزار به سالن ها رفتند. خاصه آن که مهناز افشار هم در این فیلم بازی می کرد.

 

کما؛ آرش معیریان

سال اکران: 1382

 

میزان فروش: آمار دقیق فیلم کما در رسانه ای رسمی قابل دسترسی نیست اما چه کسی است که نداند مردم برای دیدن آن جلوی سینماها صف می کشیدند.

 

سطح کیفی: در میان آثار کمدی دهه هشتاد، کما یک سر و گردن بالاتر می ایستد. تکلیف فیلم روشن است و می داند مخاطبش عامه مردم هستند که می خواهند لحظاتی در سالن سینما خوش باشند. برای همین شوخی ها به اندازه است و برای خنداندن به ابتذال نمی افتد. آن چه کما را در زمان اکران برجسته کرد شوخی های اجتماعی آن در کنار شوخی های عام بود که در زمان خود اتفاقی ویژه محسوب می شد.

ابزار فروش: فیلم کما سه سوپراستار محبوب آن سال ها (محمدرضا گلزار، امین حیایی و مهناز افشار) را در اختیار داشت و چه ابزاری بهتر از این که گیشه را بترکاند؟

 

سهم گلزار در فروش: محمدرضا گلزار به اندازه دو دیگر استار یعنی مهناز افشار و امین حیایی در موفقیت کما نقش داشت. نکته ویژه این که بعد از کما مسیر این بازیگر مشخص شد و از بلاتکلیفی سابق به در آمد.

 

مطالب مرتبط :

 

 

چرا محمدرضا گلزار در ایران اینقدر محبوب است؟