همراه با مصطفی سون عکاس مشهور خیابانی
همراه با مصطفی سون عکاس مشهور خیابانی
مصطفی سون کسی است که 18 سال از عمرش را صرف هنر کرده است آن هم از نوع خیابانی که سبک بسیار جالبی است. مصطفی سون عکاس خیابانی ترک تبار با 1.5 میلیون فالوئر در سرتاسر جهان این روزها اعجوبه ای در فضای اینستاگرام به شمار می رود. عشقی که او به استانبول دارد
بی انتهاست و به گفته خودش، در کوچه پس کوچه های ناشناخته استانبول حقیقت خود را پیدا کرده است. سفر جزو جدایی ناپذیر زندگی مصطفی است و شخصیت و سبک زندگی خاص او عکس هایش را نیز متمایز کرده است.
در سال های اخیر به لس آنجلس، فیلیپین، گانا، سنگاپور، پاریس، سوییس، آمستردام، برلین، آتن، رم، وندیک، پترزبورگ، مسکو، استرالیا، ویانا، کویت، اردن، بارسلونا، بوداپست، دوبی و ایران سفر کرده است و عکس های خیابانی او همچون داستانی مصور غم ها، شادی ها، فقر و زوایای پنهان زندگی مردمان جهان را از دریچه دوربینش به نمایش گذاشته است.
حالا ماحصل این عشق و سفربه دور دنیا در حدود سه سال نمایشگاه جدید اوست. به این بهانه گفت و گویی تلفنی (البته به زبان ترکی استانبولی) با او داشتم و در این گزارش مصطفی سون از نمایشگاه جدیدش و نگاهش به زندگی و سفر برایمان حرف زده است.
ماجرای 18 سال عکاسی عاشقانه از خیابان ها
در سیواس ترکیه به دنیا آمده و بعد از 18 سال عکاسی و ویراستاری حرف های عکس در روزنامه های معتبر ترکیه ناگهان به همه آنها پشت می کند و تصمیم می گیرد که شخصی و برای دل خودش در خیابان های استانبول عکاسی کند. می گوید عکاسی خیابانی برای دغدغه های شخصی خودش دنبال می کند
و این وسیله امرار معاشش نیست. برای او خیابان و کوچه ها فلسفه خاصی برای خود دارند و برای کشف این فلسفه است که سال هاست در بین خیابان ها می چرخد، با مردم حرف می زند و از واقعی ترین حالت های آدم ها عکس می گیرد.
می گوید واقعی ترین حالت های آدم ها را بدون هیچ نقابی فقط زمانی که تنها در خیابان های اطراف محل زندگی و محله هایشان هستند می توان دید. برعکس فضاهای بسته خیابان سرشار از زندگی، زایش، هارمونی، حقیقت، رهاشدگی و آزادی است. عکس های او را با حال و هوای خاصش همه مردم ترکیه در روزنامه،
مجلات و کتاب ها و… می شناسند. اما همزمان با رواج اینستاگرام با شناختی که از رسانه ها و مخاطبان کار هنری دارد صحفه شخصی اش را ایجاد می کند و تمام عکس های آرشیوش را که از شروع کار عکاسی اش گرفته در صفحه شخصی اش می گذارد و پس از مدتی نه چندان طولانی عکس هایش از سراسر دنیا شیفتگان و طرفدارانی می یابد.
حالا دیگر به عنوان عکاس خیابانی چهره ای شناخته شده در بین میلیون ها طرفدار است و این صفحه به گفته خودش آلبوم دیجیتال اوست. او می گوید تمام محبوبیتش را با مجموعه عکس هایی که متعلق به خود اوست به دست آورده و معتقد است اینستارگام کمک بزرگی به عکاسان، هنر و حتی ترویج سفر و توریسم کرده است و نوشته های زیر تمام سلفی ها این جمله را فریاد می زند که «من هم وجود دارم».
پرتره های بی نشان در نمایشگاه چهره های زمین
نمایشگاه جدید عکس های مصطفی به نام FACES OF THE EARTH (چهره های زمین) دو روز پیش در دوازدهم اکتبر در گالری المپوس استانبول افتتاح شد. او می گوید برنامه ریزی هدفمند و از پیش تعیین شده ای برای گرفتن این سری از عکس هایش نداشته. این مجموعه درواقع بخشی از زندگی و عکاسی روزانه او است
و او سال هاست به این سبک عکاسی می کند. اما گرفتن پرتره های این مجموعه را درواقع از سه سال پیش شروع کرده و هنوز هم ادامه دارد.این نمایشگاه تنها قسمت اول از این مجموعه عکس دنباله دار است که بعد از گذشت سه سال به دلیل نزدیک بودن ماهیت عکس ها و سبک سوژه ها در طول این سال ها تصمیم گرفته
شکل هدفمندی به این سری از عکس ها بدهد و آنها را به نمایش بگذارد. این مجموعه عکس شامل پرتره های مردم جهان از مکان ها و نژادهای مختلف است. درواقع پرتره هایی متفاوت از شکل واحد زمین. به گفته او این نمایشگاه او بیست و دو پرتره از انسان هایی است که هیچ کس کوچکترین اطلاعاتی از مکان، زمان، هویت و ملیت و نژادشان ندارد.
پرتره دختر ایرانی در بین چهره های زمین
مصطفی راجع به نحوه انتخاب سوژه هایش می گوید: همیشه و در همه جا به چهره آدم ها نگاه می کنم مخصوصا به چشم هایشان! چشم ها داستان های زیاید برای گفتن دارند. من سعی می کنم آن راز را در هر چهره ای کشف کنم و یا دست کم به تماشا بگذارم.
به رغم مقاومت شدید مصطفی درباره پاسخ به چراهای ماهیت عکس هایش، راجع به یک اتفاق نمی توان جلوی خودم را بگیرم و از او می پرسم چرا بین آن همه پرتره، عکس دختر ایرانی که با موهای خیلی کوتاه و شالی بر سر به دوربین زل زده است را به عنوان پوستر نمایشگاه جدیدش گذاشته است؟
همین اندازه می گوید که او را در تهران دیده است و در یک لحظه با انرژی و ارتباطی که بین سوژه هایش برقرار می شود بدون هیچ آمادگی قبلی دکمه شاتر را فشار داده است. اما حتی ناشی ترین بیننده هم با یک نگاه می تواند بفهمد که چشم های آن دختر هم رازهای زیادی در خود دارد.
برای سفر به دور دنیا کوله پشتی سی کیلویی ام کافیست!
اما تفکر مصطفی نسبتا به سفر و زندگی در جریان سفر متفاوت است. می گوید: «یک چادر به من بدهید و به مقدار نیازم نان و آب برایم کافیست و تنها چیزی که برایم اهمیت دارد این است که آنجایی که می روم چه چیزی برای کشف و نشان دادن دارد و از تمام ملزومات سفر در همه جای دنیا کوله پشتی سی کیلویی و دوربینم برایم کافیست
و در سفر با چه کسانی و چطور وقت خواهم گذراند و آدم ها و این سفر چه چیزی برای اضافه کردن به من دارند و من چه تاثیری در زندگی آنها خواهم داشت، برایم اهمیت دارد.»می گوید در بیشتر سفرهایم که کاریست عکاسی هم می کنم. یعنی اگر قرار باشد پنج روز را به کار اختصاص بدهم
پنج روز دیگر را هم به خودم اختصاص می دهم در سفرهای اولم بیشتر دنبال کشف و برقراری ارتباط با آدم ها و زندگی ها هستم و بعد از گشتن در یک منطقه از خودم می پرسم از اینجا چه چیزی را می توانم کشف کنم؟ چه چیزی می توانم نشان دهم و تقریبا دو روز از پنج روز را برای یافتن جواب سوال هایم سپری می کنم و سعی می کنم برای عکاسی در سفرهای بعدی ام برنامه ریزی کنم.
به استانبول اما بدهکار!
به گزارش پارس ناز از شهرها و تاثیر آدم های مختلفی که دیده است می پرسم. می گوید هر سفری همیشه برایم سرشار از کشف و تجربه است اما در بین سفرهایم برای مستندی در سال های اخیر زیاد به غنا سفر کردم، وارد زندگی مردمانش شدم و خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم. به زندگی قبال نفوذ کردم
و راز عجیبی از زندگی آنها کشف کردم و آن عبارت بود از اینکه مردم غنا به رغم فقر و محرومیت زندگی شاد و مفرحی دارند! آنها با داشتن مشکلات عمیق و بزرگ نیمه پر لیوان را می بینند. می خندند، می رقصند، حرف می زنند و برای زندگی بهتر تلاش می کنند.
در کل با کشورهای محروم با انسان ها راحت تر برقرار می کنم و از ارتباط با این آدم ها شادترم! به نظرم مناطق فقیرتر فتوژنیک تر و تاثیرگذارترند. من پاریس را از جهت عکاسی خیلی دوست دارم و در آتن و برلین خیلی احساس راحتی می کنم. در پاریس نمی توانم زندگی کنم اما در برلین چرا.
اما جدای از همه اینها به نظرم استانبول درجه یک است و قطعا این براساس یک ارتباط عاطفیست که بین من و این شهر برقرار شده. به استانبول بدهکارم و با عکسی از آن می خواهم قرضم را به آن ادا کنم.از او می پرسم آیا از استانبول پرآشوب در روزهای سخت کودتا عکس گرفته است؟
می گوید: «از آن روزها عکاسی کرده است و در آن روزها چهره استانبول و مردمانش پر از اضطراب و غرق در اندیشه بوده و مدت ها طول کشیده تا این شهر و مردمش به زندگی عادی خود برگردند.»
تهران و استانبول را مثل دو برادر می دانم!
مصطفی می گوید: «در سفر قبلی ام که برای جشن امضای کتابم به ایران آمدم، هیچ فرقی بین ایران و وطنم احساس نکردم و آنقدر آدم ها با من صمیمی و گرم بودند که غیرقابل توصیف است. ایران و ترکیه به خاطر اشتراک در سنت ها، گذشته، تاریخ و جغرافیا و فرهنگ از زمان های قدیم دوستی عمیقی دارند. حتی تهران و استانبول را جدای از برخی تفاوت ها مثل دو تا برادر می بینم.»
توصیه مصطفی به عکاسان خیابانی
او می گوید زمانی که عکاسی خیابانی را شروع کرد در ترکیه کسی پیشرو نبود و زیاد به آن پرداخته نشده بود و او با تجربه های شخصی و عکاسی از سوژه های ساده عکاسی را شروع کرد و حتی منبع کاملی هم در مورد این نوع سبک عکاسی وجود نداشت. به همین خاطر او این سبک را با جدیت و هدفمندی دنبال کرده و مقاله و کتاب نیز در این مورد نوشته است.
او معتقد است که وقتی یک عکاس با دوربینش بیرون می رود باید قبل از آن بداند در خیابان و از عکاسی در خیابان چه می خواهد و از چه چیزی قرار است عکاسی کند تا آخر روز دست خالی و ناامید به خانه برنگردد. این، هم تمرین هدفمندیست و هم تقویت دید عکاسی!
همچنین بعد از شش ماه دوربین به دست گرفتن انتظار حرفه ای شدن در این رشته را نداشته باشند چرا که هیچ هنرمند ماهری یک شبه به چیزی که می خواسته نرسیده است!