نگاهی به انیمیشن پشت و رو از پیکسار
نگاهی به انیمیشن پشت و رو از پیکسار
پشت و رو یا Inside Out به تازگی از سوی پیکسار عرضه شده است و ما نگاهی خواهیم داشت به محتوای این فیلم. درباره انیمیشن «پشت و رو»؛ فیلمی که مانند بیشتر انیمیشن های امریکایی به شدت ایدئولوژیک و درواقع بیانیه ای است در ستایش تعادل و حفظ وضع موجود.
عنوان Inside Out، فیلم انیمیشن مشهور شرکت پیکسار را به «بیرون و درون» و از این قبیل ترجمه کرده اند، در حالی که این عبارت یعنی پشت و رو، به همان معنی که پیراهنی یا جورابی را پشت و رو می پوشیم یا پشت و رو می کنیم. اما چیزی که در این فیلم پشت و رو شده است، خود انسان یا دقیق تر ذهن یا سر آدمیزاد است.
دخترکی که به خاطر تغییر محل کار پدرش، خانه شان، به شهر جدیدی منتقل می شود، در انطباق با محیط جدید مشکلاتی دارد.
این رویدادی است که با چشم غیرمسلح در دنیای واقعی می بینیم، اما بیم ها و امیدهای این دختر (رایلی) محصول اتفاقاتی هستند که در سر او می گذارند. «پشت و رو» ما را به داخل ذهن رایلی می برد تا شاهد ماجراهای هیجان انگیزی باشیم که پشت این رویداد آشنا در جریان هستند.
آن پشت، مکان اصلی رخدادها ستاد فرماندهی ذهن دخترک است. کاراکترهایی که هر یک تجسم یکی از احساسات بنیادین آدمیزاد هستند، در آن جا در تکاپو هستند؛ شادی، غم، ترس، نفرت و خشم با هم درگیر بحث های شبه علمی هستند درباره خاطرات رایلی از تجربه های روزانه اش و ذخیره کردن آن ها در حافظه درازمدت او.
ساختار ذهن انسان چیزی شبیه کامپیوتر فرض می شود و این بحث ها برای بچه های این دوره و زمانه که با کامپیوتر و اصطلاحات آن اخت هستند، در مجموع قابل درکند. اما آیا با یک فیلم مدرن رو به رو هستیم؟ از منظر تکنولوژی و تولید، بله، اما از نظر مفهوم و پیام، ابدا.
فیلم در پس ظاهر علمی و امروزی اش، داستانی بسیار سنتی را تعریف می کند. «پشت و رو» هم همانند بیشتر فیلم های انیمیشن امریکایی به شدت ایدئولوژیک و درواقع بیانیه ای است که در ستایش تعادل و حفظ وضع موجود.
ساختار فیلمنامه آن بسیار آشناست. یک وضعیت باثبات (زندگی آرام رایلی و خانواده اش) در زادگاه دخترک به خاطر رویدادی (تغییر شغل پدر و انتقال به شهر جدید) به هم می خورد، بحرانی به وجود می آید که می تواند اخلاق حاکم و بنیان خانواده را متزلزل کند (رایلی از کیف مادرش پول می دزدد و از خانه فرار می کند)،
اما تلاش احساسات بنیادین رایلی و به خصوص کاراکترهای شادی و غم، تعادل دوباره برقرار می شود. برقراری تعادل، نتیجه اصلاح اشتباه کاراکتر شادی است که ضرورت غم را در نمی یافته است و نمی توانسته بفهمد که غم مکانیسمی است برای جلب همدلی دیگران و بدون آن، تنها با اتکا به خاطرات شاد و تجربه های شاد، انسان نمی تواند زندگی باثبات و متعادلی داشته باشد.
درسی برای شادی که ضرورت غم را دریابد و به محض این که این اتفاق می افتد، اوضاع به حالت عادی بر می گردد. رایلی که قصد ترک شهر را دارد به خانه بر می گردد، گریه می کند و پدر و مادرش از او دلجویی می کنند.
اما اشتباه نکنید. همان طور که گفتم، با فیلمی علمی سر و کار نداریم. بخش میانی فیلم که بدنه اصلی آن است بیشتر به یک فیلم اکشن می ماند. کاراکترهای غم و شادی به دلیل اشتباهی به هزارتوی حافظه درازمدت رایلی سقوط می کنند. خطر از دست رفتن خاطرات و گم شدن غم و شادی،
کارکرد درست ذهن رایلی را تهدید می کند. کاراکتری به نام «بینگ بانگ» پیدایش می شود که به شادی و غم در رسیدن به ستاد فرماندهی مغز دخترک، کمک می کند.به قطاری نمی رسند که به ستاد می رود، اما به هر تقدیر در آخرین لحظه می تواند خود را به ستاد فرماندهی برسانند و سایر احساسات بنیادین را که در غیاب شادی دست و پایشان را گم کرده اند، از بلاتکلیفی نجات دهند.
در این میان ویژگی های نمونه وار یک فیلم ماجرایی هیجان انگیز را داریم: نجات در آخرین لحظه، کاراکتر بامزه، کاراکتر جدی و پرشور اما کمی خودرای و بی ملاحظه.این ویژگی شگفت انگیز صنعت سینما و به خصوص صنعت انیمیشن امریکاست که می تواند هر موضوعی را به فیلمی اکشن تبدیل کند؛
فیلم اکشنی که به نظر می آید کارکردش چیزی جز فراهم آوردن اوقات فراغت و سرگرم کردن بینندگانش نیست، اما درواقع یک بنیاد ایدئولوژیک قوی دارد و همه داستان ها در نهایت یک چیز را تعریف می کنند؛ به هم خوردن توازن و برگشت به آن. و این تعادل در شرایط تمدنی کنونی بر نهاد خانواده استوار است.
خانواده زیربنای ساختار اجتماعی همه جوامع کنونی است و در همه فرهنگ ها به هم خوردن آن تهدیدی برای سلامت جامعه تلقی می شود.
این هم جالب است که برای ساده کردن مسئله (اگر مسئله بیش از حد معین پیچیده شود بیم آن می رود که رابطه با بیننده عام به مشکل بربخورد) و برای دورزدن موقعیت های ناخوشایندی که می توانست پیش بیاید، ترس، نفرت (انزجار) و خشم نقش اندکی در طرح و توطئه این فیلم بازی می کنند.
قهرمان اصلی شادی (joy) است که در تحرک دائم است، بر اوضاع مسلط است و هدایت ذهن را در دست دارد. انرژی، خوش بینی و توان مدیریتی، پایه های موفقیت امریکایی هستند. حتی وقتی ضرورت غم به رسمیت شناخته می شود، به عنوان عاملی است برای برگرداندن سلطه شادی.
انیمیشن سازان پیکسار ترجیح داده اند به حیطه پیچیده ترس، نفرت و خشم که هر یک به خشونت حاکم بر جهان امروز مرتبط هستند، وارد نشوند.