عاقبت رابطه جنسی نوید با دوست دختر و مادرش همزمان
عاقبت رابطه جنسی نوید با دوست دختر و مادرش همزمان
پسری که اکنون به جرم قتل باید قصاص شود ادعا می کند که با دوست دخترش در ارتباط بوده است و در همین زمان مادر دوست دخترش نیز به او پیشنهاد داده بود. جوانی به کار زشت خود اعتراف کرد.برای اینکه از کلیه ماجرا مطلع شوید با ما همراه باشید.جوانی رابطه جنسی با مادر دوست دختر خود داشت
و در دادگاه اعتراف به کار ناپسند خود کرد. پسر جوان ماجرای رابطه جنسی با مادر دوست دختر خود را به دادگاه گفت و دادگاه اورا مجازات کرد.جوانی که 9 سال قبل به قتل یک زن دست زده بود اکنون اعترافات جدید را عنوان کرد و از رابطه پنهانی پرده برداشت. پسر نوجوان که دست به قتل زده است
پس از ۹ سال زندان ادعا کرد که مادر دختر مورد علاقه ام سعی داشت با من ارتباط برقرار کند به همین خاطر با هم درگیر شدیم و با کرواتی که همراهم بود او را خفه کردم.هفتم اسفند ۸۶ زن ۳۷ ساله ای به نام مرجان در خانه شان در خیابان نبرد تهران کشته شد. شواهد نشان می داد
این زن در غیاب دختر نوجوانش با یک کروات صورتی خفه شده است. پلیس به بازجویی از مهسا ۱۵ساله پرداخت. وی گفت: نوید ۱۷ساله که از بستگان دورمان است به خانه مان آمده بود که برای خرید از خانه بیرون رفتم و وقتی برگشتم با جنازه مادرم روبه رو شدم.مطمئن هستم نوید مادرم را کشته است.
تلاش پلیس برای ردیابی نوید آغاز شده بود که سه روز بعد این پسر به پلیس آگاهی رفت و تسلیم پلیس شد.نوید به درگیری با مرجان و قتل وی اعتراف کرد و در شعبه ۷۱دادگاه کیفری سابق استان تهران پای میز محاکمه ایستاده بود به قصاص محکوم شد. حکم صادره در دیوان عالی کشور تایید شده بود
که ماده ۹۱ قانون مجازات اسلامی جدید که امتیازی برای محکومان زیر ۱۸ سال در نظر گرفته است تصویب شد. به این ترتیب با گذشت ۹ سال از جنایت نوید که حالا ۲۶ساله است دیروز در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی محمدباقر قربان زاده و با حضور دو قاضی مستشار پای میز محاکمه ایستاد.
در ابتدای این جلسه همسر قربانی در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: پدر و مادر همسرم پیر هستند و به خاطر کهولت سن نتوانسته اند در دادگاه حاضر شوند. دخترم مهسا نیز باردار است و به همین خاطر به دادگاه نیامد ولی من از نوید شاکی هستم و برایش تقاضای اشد مجازات دارم.
سپس نوید پشت تریبون دفاع ایستاد و در تشریح جزییات ماجرا گفت: چون مهسا از بستگانمان بود به او علاقمند شده بودم و برای دیدن او به خانه شان می رفتم. اما مادر مهسا مخالف این ارتباط بود. مرجان مدتی بود حرف هایی می زد که متوجه شده بودم به من علاقمند شده است و می خواهد با او ارتباط داشته باشم.
آخرین بار وقتی برای دیدن مهسا به خانه آنها رفتم مادرش برایمان مشروب آورد. بعد از خودرن مشروب مادرش از مهسا خواست تا برای خرید به بیرون برود. وقتی من و مرجان در خانه تنها شدیم او حرف های نامربوطی زد و از من خواست تا با او ارتباط داشته باشم. به همین خاطر عصبانی شدم و با هم درگیر شدیم. من او را هل دادم که به سمت من حمله کرد و من با کرواتم او را خفه کردم .
وی در پاسخ به سوال قاضی دادگاه درباره اینکه آیا می دانستی مجازات قصاص،اعدام است پاسخ داد؟ نه. من در آن زمان بچه بودم و فکر می کردم کسی که دست به قتل بزند فقط چند سالی به زندان محکوم می شود.
اما باور کنید من واقعا قصد کشتن مرجان را نداشتم .در آن بین همسر قربانی گفت: ما هیچ وقت در خانه مان مشروب نداشتیم و نوید به دروغ می گوید همسرم به او مشروب تعارف کرده است.
سپس وکیل متهم در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: طی تماس تلفنی که با عموی متهم داشته ام متوجه شدم وی با اولیای دم مذاکره کرده و تا حدی زیادی آنها را به اعلام گذشت راضی کرده است. از این رو از دادگاه تقاضا دارم تا به من مهلت بدهند تا در این زمان رضایت اولیای دم را جلب کنم.
بنا به این گزارش، در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد و به متهم مهلت ۴۰ روزه داد تا شاید بتواند در این زمان رضایت شاکیان را جلب کند.
گفتوگو با متهم
چند ساله هستی؟ ۲۵ ساله.
در زمان ارتکاب قتل چند ساله بودی؟ ۱۶ سال.
چرا مرجان را کشتی؟ از ارتباط کثیف با او خسته شده بودم.
در اظهارات خودت در دادگاه گفتی که قبل از قتل مشروب خوردی؟ چند وقت بود که مشروب مصرف میکردی؟ دو سالی بود.هفتهای چند روز مشروب میخوردی؟ تقریباً هفتهای سه بار.
آیا میدانستی اگه کسی را بکشی اعدام میشوی؟ نه، فقط فکر میکردم زندانی میشوم.
آیا میدانستی خوردن مشروب جرم و ممنوع است؟ نه.
چند کلاس درس خوندی؟ دوم دبیرستان بودم که بعد از این ماجرا زندانی شدم و…
چند خواهر و برادر هستید؟ دو تا برادر بزرگتر از خودم دارم. پدرم سالهای پیش فوت کرده و مادرم هم شرایط جسمی و روحی خوبی ندارد.
در این ۹ سال که در کانون اصلاح و تربیت و زندان بودی چه کار میکردی؟ همیشه کابوس مرگ دیدهام. باور کنید روزها و شبهای زندان فقط کابوس است و کابوس و… سعی کردم به رفتارهای زشت خودم فکر کنم و الان سخت پشیمان هستم و باور کنید بشدت اصلاح شدهام و میخواهم به جامعه بازگردم
تا اشتباهات گذشتهام را جبران کنم. پس امیدوارم اولیای دم از قصاصم گذشت کنند و به من فرصت دوبارهای برای زندگی و جبران اشتباهات گذشتهام بدهند.
مطالب مرتبط :