به کودکان طعم شکست خوردن را هم بیاموزید
به کودکان طعم شکست خوردن را هم بیاموزید
در مقابل کودکان برای این که دلشان نشکند می تواند کاری از سر دلسوزی باشد و همیشه تاکیر شده است که والدین از کودکان شکست بخورند. کودکانی که در بازی با همسالان و والدین خود دوست دارند، همیشه برنده باشند، هیچگاه آمادگی پذیرش شکست را پیدا نخواهند کرد و تحمل واقعیت برایشان سخت و تلخ میشود.
برخی کودکان هنگام بازی کردن اگر برنده نشوند ناراحت و عصبانی میشوند و والدین آنان که نمیخواهند یا نمیتوانند ناراحتی فرزندشان را تحمل کنند، ترتیبی میدهند که کودکانشان برنده شوند. گاهی اوقات هم والدین به دلیل آن که حوصله یک بازی طولانی با فرزندشان را ندارند، ترجیح میدهند طوری بازی کنند که کودکشان برنده شود و زودتر به بازی خاتمه بدهند.
در حالی که این یک استراتژی برد است تا بازی سریعتر به پایان برسد، اما راهی نیست که بتواند به فرزندان کمک کند تا مهارتهای خود را در تصمیمگیریهای مهم گسترش دهند. مطالعات جدید نشان میدهند که کودکانی که در هر شرایطی برنده میشوند، فاقد مهارتهای ضروری هستند.
در یک مطالعه قرار شد که بازی شکار لاشخورها با بچههای سنین 4 و 5 سال انجام بگیرد. تمام بچهها از سوی بزرگترها راهنمایی میشدند، که برخی از این راهنماییها کاملاً غلط بودند. قرار بر این شد که نیمی از بچهها برنده شوند. بقیه باید طبق قاعده بازی میکردند. نتیجه این مطالعه جالب بود.
در بازی شکار لاشخورها ترتیبی داده شد تا برخی از بچهها به هر کجا که نگاه میکنند، لاشخورها را پیدا کنند. بنابراین سرنخهایی که دریافت میکردند بیربط بودند و مهم نبود که چقدر کمککننده یا بیفایده هستند. بچههای دیگر هیچ امتیاز پنهانی نداشتند. میزان موفقیت آنان به شانس واگذار شده بود،
به این معنی که نکات مفید ارائه شده از سوی بزرگترها میتوانست موفقیت آنها را تحت تاثیر قرار دهد. بعد از بازی، از تمام بچهها سوال شد که میخواهند با کمک کدامیک از بزرگترها یکبار دیگر بازی کنند. برندگان قلابی نمیتوانستند کسی را انتخاب کنند. بچههای دیگر بزرگسالانی را انتخاب کردند که قبلاً به آنها راهنماییهای مفیدی را ارائه داده بودند.
مولف این مطالعه مینویسد:” بچهها زمانی بسیار موفق شدند که از هر چیزی غیر از سرنخهای مربوطه که بهترین منبع اطلاعاتی آنان بودند، چشم پوشی کردند.”
موفقیت سوری بچهها را عقب میاندازد
محققان به این نتیجه رسیدند که وقتی به بچهها اجازه میدهید برنده شوند، در واقع به آنها صدمه میزنید. بله درست است؛ اعتماد به نفس موقتی آنان تقویت میشود اما برای موفقیت آینده آنها خوب نیست. چون در زندگی واقعی، برنده شدن در دست شما نیست. بله موضوع به استراتژی و حل مسئله برمیگردد.
اگر برنده شدن بچههای شما در هر شرایطی بدون توجه به اتفاقات آینده تضمین شده باشد، هرگز نمیتوانند از اشتباهاتشان درس بگیرند. با این کار آگاهی آنان نسبت به اطلاعات مهمی که میتوانند برای یاد گرفتن دنیای اطراف خود استفاده کنند، کمتر میشود.
“در بازی زندگی، برندهها میتوانند رشد کنند تا تبدیل به بازنده شوند”
بچههایی که شکست میخورند، احتمال این که استراتژی خود را به امید برنده شده در آینده تنظیم کنند، بیشتر است. این شکستها در واقع بلوکهای ساختمانی تفکرات مهم هستند که وقتی بچهها در موقعیتهای پیچیدهتری قرار میگیرند، به خدمت آنان میآیند. بنابراین بار دیگری که با بچهها بازی میکنید،
طولانیتر بازی کنید و بگذارید بچهها ببازند و شکست را تجربه کنند. کودک باید در بازی بیاموزد که شکست هم وجود دارد و نباید به خاطر عدم موفقیت به سرعت از همه چیز صرفنظر کرد.