مصاحبه با حمید صفت درباره قتل ناپدری اش در منزل
گفت و گو با درباره قتل ناپدری اش در منزل
حمید صفت خواننده رپ سرشناس ایرانی روز قبل ناپدری خود را در منزل مادری اش به رساند که علتِ آن نیز درگیری و دعوا عنوان شده هست. که متهم به قتل ناپدریاش شده گفت ” من عمدی ناپدریم را کتک نزدم فقط می خواستم وی را بترسانم تا فکر نکند مادرم بی کس و کار هست,من از ابتدا تمام ماجرا را صادقانه گفتهام و پس از این که ناپدریم جان باختِ خودم را به کلانتری معرفی کردم
و هیچ وقت قصد کشتن یا قتل عمد نداشتم و همۀ رفقا و اطرافیانم میدانند که من به دلیل کارم هیچ وقت به فکر انتقام گیری و خشونت نبودم و کارهایی راکه ساختم نیز در مورد بخشش و کارهای فرهنگی بوده هست.صبح امروز حمید صفت, خواننده رپ به انگ قتل در شعبه سوم دادسرای امور جنایی به ریاست سجاد منافی آذر آماده شد.
روز قبل ماموران کلانتری 145 ونک در جریان مرگ مرموز مرد 66 سالهاي به اسم هوشنگ در بیمارستان قرار گرفتند و زمانی که تیمی از ماموران برای تحقیقات ابتدایی پای دربیمارستان گذاشتند, مشخص شد که این مرد به دلیل ضربه جسم سخت به ناحیه سر و شکستگی جمجمه جان باخته هست.
در این مرحله تیمی از ماموران اداره 10 پلیس اطلاع شهر به فرمان بازپرس سجاد منافی آذر از شعبه سوم دادسرای ناحیه 27 استان تهران برای تحقیقات فنی وارد عمل شدند.کارآگاهان در با حضور در بیمارستان پی بردند که مرد 66 ساله قبل از مرگش ادعا کرده که حمید صفت پسر همسرش عامل این درگیری بوده هست.
**تجسسهاي پلیسی نخست شد**
بدین ترتیب تجسسهاي پلیسی نخست شد اما 15 ظهر شنبه حمید 24 ساله پای درکلانتری 145 ونک گذاشت و پس از دستگیری وی برای بازجوییهاي فنی در اختیار ماموران پلیس اطلاع استان تهران قرار گرفت.پس از بازجوییهاي پلیسی شب قبل پرده از راز این درگیری مرگبار برداشت و ادعا کردکه قصد کشتن وی را نداشته هست.
حمید در برابر بازپرس ویژه قتل در دادسرای جنایی گفت شب قبل از پیشامد دوستم مادرمکه همسایه آن ها در کشور آلمان بود میهمان منزلشان بود و مادرم با من تماس گرفت و خواست تا آنهارا به فرودگاه ببرم ولی چون نداشتم گفتمنمیتوانم وی را به فرودگاه ببرم به همین دلیل مادرم خودش میهمانش را به فرودگاه رساند.
حمیدرضا در ادامه اظهارت خود گفت ساعت شش صبح 24 مرداد با مادرم تماس گرفتم و او گفتکه هنوز به منزل نرسیده هست,از او خواستم زمانی که به منزل رسید به من خبر بدهد تا به منزل بروم و لوازم خود راکه آنجا گذاشته بودم,بردارم. صبح روز پیشامد برادرم از کشور آمریکا با من تماس گرفت و گفت مادرمان با هوشنگ, ناپدریمان درگیرشدند
و از من خواست که خود را به آن جا برسانم تا در جریان ماجرا قرار بگیرم.ظهر آن روز مادرم نیز با من تماس گرفت و از من پرسید که چه زمانی به آن جا می روم, من نیز راهی منزل خود ما شدم.
**مگر نگفتم مادرم را آزار نکن, کتکش نزن**
حمید صفت گفت زمانی که در منزل را باز کردم دیدم ناپدریم سمت چپ مبل نشسته هست و یک میز نیز جلوی او قرار داشت.گوشی گوشی خود را روی میز گذاشتم و به او گفتم مگر نگفتم مادرم را آزار نکن, کتکش نزن, او نیز گفت زدم که زدم.میخواستم وی را بترسانم به همین دلیل یک گلدان راکه در نزدیکیم قرار داشت برداشتم و به سمت راست مبل پرتاب کردم سپس میز را برگرداندم تا کمی وی را بترسانم.
او نیز می خواست بلند شود و به سمت من بیاید که در همین هنگام مادرم بین ما قرار گرفت و منبا یک دست به صورتش زدم.در همین هنگام همسایهها با صدای درگیری ما به جلوی در منزل آمدند که مادرم به سمت در رفتو من نیز هوشنگ را رها کردم و به درگیریمان اتمام دادم.
وی گفت دراین هنگام هوشنگ به سمت آشپزخانه رفت تا با چاقو به سمت من هجوم آورد که متوجه کارش شدم و به سرعت خودم را به او رساندم و دستانش را گرفتم که نتواند کاری کندکه در این لحظه یک لیوان آب را برداشت که وی را از دستش گرفتم و به زمین زدم و در ادامه همسایهها وارد منزل شدند و ما را از هم جدا کردند و من نیز همراه مادرم از منزل خارج شدیم.
بازپرس منافی آذر در این هنگام به متهم گفت” در گزارش پرونده, علت مرگ هوشنگ برخورد ضربه شدید به گیج گاه سمت راستش اعلام شده هست, حرفی در این راستا داری؟حمیدرضا در ادامه بیان داشت” احتمالا هنگام درگیری سرش به کمد یا دیوار برخورد کرده باشد,اما من فقط قصد داشتم کمی وی را بترسانم و قصد کشتن وی را نداشتم و هیچ ضربه اي به سرش نزدم.
**پدر و مادرت چه زمانی و به چه علت از هم جدا شدند؟
زمانی که کودکی پنج ساله بودم متوجه جدایی پدر و مادرم شدم, علت جدایی آنها را بطور دقیق نمیدانم اما آنها باهم ناسازگاری داشتند.
**مادرت چه زمانی با مقتول ازدواج کرد و مقتول چگونه آدمی بود؟
11 سال پیش مادرم با هوشنگ کرد, ناپدریم آدم عصبی و پرخاشگری بود و به خانواده مادریم نیز چندان توهین میکرد. بطوری که حتی یکبار در کشور آلمان نیز با مادرم درگیر شده بودو برای او چاقو کشیده بود اما من هیچ وقت اعتراضی نکردم و هوشنگ با خانواده خودش نیز پرخاشگری می کرد.
**هوشنگ چه کاره بود؟
او در کشور آلمان مغازه عتیقه فروشی داشت و در ایران بیکار بود. هوشنگ از زن اولش نیز سه فرزند داشتکه یکی از آنها فوت کرده هست و حالا دو فرزند دیگرش در فنلاند زندگی میکنند.
**چرا بیکار؟
بارها از او خواستم به در مغازه دوستانم که در املاک و نمایشگاه دارند برود و مشغول به کار شود تا کمتر در منزل باشد و با مادرم درگیر شود ولی حرف گوش نمی کرد.
**با هوشنگ ناسازگاری داشتی؟
او مانند پدرم بود و همۀ وقت} احترامش را نگه داشته بودم و حتی دو روز قبل از ماجرا وقتی به خانهرفتم متوجه شدم هوشنگ گوشی موبایلش خراب شده و بدون این که به او حرفی بزنم به پاساژ پایتخت رفتم و در حالیکه پول زیادی در بساط نداشتم یک گوشی تلفن همراه برای هوشنگ خریدم.
**چرا مادرت از هوشنگ جدا نشد؟
نمیدانم, هوشنگ مریضی قلبی و هپاتیت C داشت و به دلیل قرصهایي که میخورد دچارافسردگی و احتمال این که خودکشی کند هم وجود داشت ولی مادر با همه ي این دشواری های در کنار هوشنگ ماند و به زندگیاش ادامه داد و وی را در شرایط سختی که داشت پشتیبانی کرد.
**حرف پایان؟
من عمدی ناپدریم را کتک نزدم فقط میخواستم وی را بترسانم تا فکر نکند مادرم بی کس و کار هست,من از ابتدا تمامِ ماجرا را صادقانه گفتهام و پس از این که ناپدریم جان باخت خودم را به کلانتری معرفی کردمو هیچ وقت قصدِ کشتن یا قتل عمد نداشتم و همۀ رفقا و اطرافیانم می دانند که من به دلیل کارم هیچ وقت به فکر انتقام گیری و خشونت نبودم و کارهایی راکه ساختم نیز در مورد بخشش و کارهای فرهنگی بوده هست.
مطالب مرتبط “