شروط خانواده مقتول برای آزادی حمید صفت
شروط خانواده مقتول برای آزادی
خانواده مقتول برای اینکه آزاد شود و به وی رضایت دهند,شرطی قائل شده اند که بسیار غوغایی هست و آن گفتن حقیقت محض میباشد. این دو مرد که 31 و 47 ساله میباشند و در کشورهای فنلاند و کشور آلمان سکونت دارند, از مادر حمید که متوفی هست, نیز شکایت کردند و خواهان ادامه تحقیقات با درنظرگرفتن نقش این زن در مرگ پدرشان شدند.
دو فرزند هوشنگ همین طور گفتند خواهرشان نیز در کشور فنلاند سکونت دارد که پس از شنیدن خبر تصمیم به حضور در ایران گرفته هست و بهزودی برای طرح شکایتش شخصا در دادسرای جنایی شهر حضور خواهد یافت. حمید که یکی از خوانندههاي رپ پارسی هست, 28 مرداد امسال در پی مرگ ناپدریاش در یکی از بیمارستانهاي استان تهران دستگیر شد.
در آن روز مأموران کلانتری 145 ونک از طریق همکاران خود در مرکز فوریتهاي پلیسی 110 آگاه شدند مرد 66 سالهاي به اسم هوشنگ در یکی از بیمارستانهاي نزدیکی ها میدان ونک جان خود را از دست داده هست;
اما در گزارش آغاز موضوع مرگ مشکوک اعلام شد; بنابراین مأموران کلانتری در بیمارستان حضور یافتند و با انجام تحقیقات آغاز پی بردند مرد 66 ساله به علت شکستگی جمجمه که احتمالاً بر اثر اصابت جسم سخت به سرش بوده, فوت شده هست.
بهاینترتیب با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع مرگ مشکوک به و به حکم بازپرس شعبه سوم دادسرای ناحیه 27 شهر تهران, بازپرس نیز پس از صدور دستورات لازم برای تحقیقات آغاز و انتقال پیکر به قانونی گروهی از افسران اداره دهم پلیس اطلاع شهر تهران بزرگ را مأمور رسیدگی به این پرونده کرد.
در این تحقیقات مشخص شد هوشنگ در روز اول بستری در بیمارستان گفته بود چند قبل با پسر همسرش به اسم حمیدرضا که «متولد 1372» هست, درگیری داشته هست و مورد ضربوجرح قرار گرفته هست. پس از آن با حکم بازپرس منافیآذر, رئیس شعبه سوم دادسرای جنایی شهر تهران, حمید توقیف و به اداره دهم منتقل شد. او در تحقیقات آغاز منکر قتل شد و گفت من با هوشنگ درگیری فیزیکی داشتم; اما چیزی به سر او نزدهام.
او ادامه داد: چند روز قبل از مرگ هوشنگ که همسر مادرم بود, با او درگیر شدم; چون او با مادرم بدرفتاری کرده بود; گرچه به قصد درگیری نرفته بودم; اما وقتی با واکنش او روبهرو شدم, چارهاي جز درگیری برایم نماند. بعد هم درحالیکه او در صحت و سلامت بود, فقط مادرم را برداشتم و از منزل خارج شدم و اطلاعی از ضربوجرح متوفی و علت مرگش ندارم.
باوجوداین به علت مرگ ناپدری حمید بهعنوان تنها مظنون در قتل دستگیر شد. متهم در جلسات بازپرسی ارتکاب قتل را منکر شد و گفت: من مرتکب قتل نشدهام و فقط آن روز پس از ورود به منزل به رفتار هوشنگ در مقابل مادرم اعتراض کردم که با واکنش غیرمنتظرهاش روبهرو شدم,
بههمیندلیل میز شیشهاي را شکستم و گلدان شیشهاي را به قصد ترساندن و کوتاهآمدن هوشنگ به دیوار کوبیدم; اما من آسیباي به او نزدم و بعد هم با مادرم منزل را ترک کردیم, من هم از مرگ هوشنگ بهشدت غمگین هستم و نمیدانم چه چیزی باعث این رخداد شده هست.
در جلسه روز قبل که در شعبه سوم بازپرسی دادسرای جنایی شهر تهران برگزار شد, مشخص شد مادر حمید همسر سوم هوشنگ بوده هست. همسر اول او بر اثر مریضی فوت شده هست و همسر دومش نیز با دخترش در فنلاند زندگی می کند. همین طور حمید صفت بار دیگر اظهارات قبلی خود را تکرار کرد,
مادر او نیز با رد ادعای فرزندان همسرش گفت: آن روز من فقط بین حمید و هوشنگ قرار گرفتم تا از ادامه درگیری پیشگیري کنم, بعد هم با حمید از منزل خارج شدم. درحالآماده تحقیقات درمورد این ماجرا که بهعنوان پرونده قتل در دادسرای جنایی استان تهران رسیدگی میشود, ادامه دارد و گفته میشود نظر پزشکیقانونی در روند تحقیقات نقش بسزایی دارد.
واقعیت را بگویند
در ادامه سهیل 31 ساله که در یکی از شهرهای فنلاند زندگی می کند و برادر 48 سالهاش توماس که ساکن برلین کشور آلمان هست, در شعبه بازپرسی آماده شده و خواهش خود را به قاضی پرونده اعلام کردند.
ابتدا سهیل, پسر کوچک خانواده به بازپرس جنایی گفت: من در فنلاند زندگی میکنم, خواهرم سمیرا هم در فنلاند زندگی می کند, اما برادرم توماس در برلین هست.
پدرم در کشور آلمان مغازه عتیقهفروشی داشت. روزی که او فوت کرد, در ایران نبودم و از طریق دوست خانوادگیمان متوجه مرگ او شدم و روز بعد به ایران آمدم. پدرم با ما و حتی حمیدرضا و خانوادهاش بخوبی رفتار می کرد و هنوز نمی دانم چگونه شده که او فوت کرده هست. ما هنوز به دلیل اینکه خواهرمان به ایران نیامده, پیکر پدرمان را دفن نکردهایم. ما از حمیدرضا و مادرش شکایت داریم که باعث مرگ پدرم شدند.
وی افزود: ما میخواهیم فقط حقیقت درمورد مرگ پدرمان مشخص شود. اگر واقعا عمدی در کار بوده, مشخص شود. حمیدرضا و مادرش باید بگویند چگونه شده که با پدرم دعوا کرده و او به قتل رسیده هست. انها اگر واقعیت را بگویند, ما حمیدرضا را میبخشیم, اما اگر واقعیت ماجرا را برایمان نگویند
ما نیز نمی توانیم او و مادرش را ببخشیم و آن موقع از طریق قانون با انها برخورد خواهیم کرد. چشم براه پاسخ پزشکی قانونی هستیم تا علت مرگ پدرمان را مشخص کند. پدرم حتی چند سال قبل, قصد جدایی از مادر حمیدرضا را داشت که باز منصرف شد.
در ادامه «توماس» هم که پارسی بلد نبود و آلمانی حرف میزد, گفتههاي برادرش را تائید کرد و خواست که واقعیت ماجرای مرگ پدرش مشخص شود تا بتواند درمورد بخشش حمیدرضا یا قصاص او تصمیم بگیرد. آن ها همچنین از قاضی پرونده خواهش کردند برای ساعاتی پلمب در منزل پدریشان باز شود تا انها بتوانند کفن پدرشان, سند قبر او و سند مغازه متعلق به او را در کشور کشور آلمان بردارند که با خواسته آن ها موافقت شد.
در مرگ شوهرم نقشی نداشتم
در ادامه جلسه بازپرسی, مادر حمیدرضا به قاضی پرونده گفت: من ۱۴ سال پیش با مقتول آشنا شده و کردم. او همه ي وقت هوای من و فرزندانم را داشت و خوبیهاي او را در زندگیمان فراموش نمیکنم. او با دیگران هم اخلاق خوبی داشت و با بچههاي دو همسر قبلیاش هم ارتباط خوبی داشت.
من در مرگ شوهرم هیچ نقشی نداشتهام. شوهرم شب اول در بیمارستان حتی هوشیاری داشت. شوهرم به حمیدرضا که خواننده بود, خیلی سربلندی می کرد. او حتی تصویر پسرم را در تلفن همراه تلفن همراه خود داشت و در ایران و کشور آلمان به افراد نشان میداد و می گفت این پسرم هست و به اینکه او خواننده بود, سربلندی میکرد.
من یک مادرم و برایم خیلی سخت هست که پسرم را در این وضع می بینم.در اتمام جلسه بازپرسی, برای متهم به قتل قرار توقیف موقت صادر و قرار شد که او به حبس رجایی شهر کرج منتقل شود.
مطالب مرتبط :