آیا برنامه مهران مدیری با سیاست تلفیق شده است؟
آیا برنامه با سیاست تلفیق شده است؟
در اساس خنده دار و ارائه شکواییه هاي تلخ علیه مسئولین سابقه دیرینه دارد و در تمام آثارش به خصوص در حاشیه میتواند نقد او را دید.مهران مدیری مدام همه ي را غافلگیر میکند گاهی با هایي که می سازد گاهی با حرف هایي که میزند. یکبار با نشست مطبوعاتی که برای فیلمش برگزار میکند و زمانی با ژست هایي که مقابل دوربین میگیرد
و سیگاری که روشن میکند ولی بعضی کارهایش عجیب تر از بقیه هست وقتی مدیری گفت که میخواهد از سال آینده کتاب زندگینامه اش را در چهار جلد بنویسد کسی نپرسید وقتی او هنوز شروع به نوشتن نکرده چطور میداند که کتابش چند جلدی هست.
هیچ کس از او نپرسید سرنوشت قهوه تلخ و اعتماد مردم به سازندگان آن چه شد. حتی کسی از کپی بودن برنامه دورهمی هم سوال نکرد. انگار جاذبه او همه ي را تحت تاثیر قرار داده بود. حرف ها خورده شده بود و همه ي تریبون مدیری بودند تا حرف ها و ژست هایش را به مردم منتقل کنند.
شاید او را دوست داشتند به قدری که نخواستند ناراحتش کنند. این یک واقعیت هست. با اینکه در سال هاي جدید کیفیت کارهای مدیری افت محسوسی کرده ولی هنوز هم مردم او را دوست دارند. با این همۀ نمیشود چشم ها را بست و آن چه راکه اتفاق میوفتد ندید.
آن چه که این روزها مهران مدیری را سر زبان ها انداخته همان حاشیه هایي هست که او مثلا سعی میکند از آن ها به دور باشد ولی از زبان خودش و با اجرای خودش ادا میشود میگوید به علاقه مند نیست و نامه دو خطی مینویسد که در برنامه دورهمی راجع به هر موضوعی که صحبت میشود
هیچ شخص خاص یا جناح سیاسی یا جریان مشخصی در نظر نیست. ولی در کلامش به خصوص در روزهای نزدیک انتخابات طعنه و متلک سیاسی و موضع گیری دیده میشود. او مشغول چه کاری هست؟
نکته هاي بدیهی
اگر منصف باشیم یادمان میآید که انتقادهای مهران مدیری از مردم مدیران و دستگاه هاي گوناگون حکومتی تازه نیست. از زمان پاورچین تا در حاشیه او مدام مشغول طعنه و شوخی با افراد و گروه هاي گوناگون اجتماعی و سیاسی بودهِ هست.فراموشی موهبت هست ولی گاهی بد نیست
یادمان باشد که او برخورد با روزنامه نگارها را در شب هاي برره نقد کرد پاچه خواری را در پاورچین زیر سوال برد و «در حاشیه» اشتباهات را مطرح کرد. درمورد کیفیت این نقدها حرف نمیزنیم که جایی شیرین و دلنشین بود و جایی هم شعاری و نخ نما ولی در اکثر آثار او به قدرتِ مسلط پرداخته هست و اصولا مگر خنده دار چیزی جز قدرت هست؟ اما کسی که وارد این وادی میشود حتما حواسش هست که
اول وقتی شما مشغول نقد یک جریان یا موضوع هستید، نمیتوانید آن را از بستر شکل دهنده اش خارج کنید.چون با اینکار شما اساس شکل گیری را نابود کرده اید و فقط نتیجه را نقد کرده اید مثلا وقتی تحصن نمایندگان مجلس ششم در سریال مدیری نقد شد، مشکل انتقاد از عمل نبود
مسخره کردن رویدادی بود که پشت سرش انواع و اقسام علت ها وجود داشت ولی سریال با حذف آن ها فقط یک عمل را نقد کرد تکه اي از رویداد را از بسترش خارج و آن را بزرگنمایی کرد.دوم چون نمیتوانید از بستر یک رویداد و خاطره جمعی مردم خارج شوید پس باید حواستان باشد که نقدتان به چه چیز ارجاع میدهد.
نمیشود بعد از پایان مذاکرات هسته اي رو به مردم گفت «جرأت نقطه مقابل سازشکاری هست که ما اسمش را میگذاریم عملکرد جنتلمنانه یا پاس دادن به هم برای بقا. اجرای خیلی چیزها نیاز به جرأت دارد و کسانی که پرونده پاکی دارند جرأت عبور از سازشکاری را دارند. امروز که شرایط کاملا عادی هست جواب آن دل و جرأت خارق العاده را با منفعت طلبی
و سازشکاری میدهیم. اگر جرأت انجام بعضی کارها را ندارید چرا پست هایي را میگیرید که انجام وظایفش دل و جرأت میخواهد؟ و بعد اشاره کرد که این نقد ارجاع به رویداد سیاسی خاصی نیست و در کنه مقاله هیچ طعنه اي به دولت زده نمیشود.سوم منتقد حتما تخریبگر هست اما باید رسانه اي راکه در آن کار میکنید بشناسید و حد و مرزش را رعایت کنید. واضح هست که نمیتوانید در یک رسانه ملی علیه گروهی از ملت موضع بگیرید.
این اشتباهی هست که مدیری چند باری کرده هست. مثلا یکبار گفته هست خیلی ها برای اینکه بتوانند در جایی استخدام شوند، حاضرند به هر چیزی تظاهر کنند. مثلا تظاهر میکنند که فردی بسیار مذهبی میباشند. بعد از او می پرسند اسم آن دوتا برادر که هواپیما را اختراع کردند چه بود؟ میگوید خدا لعنت شان کند، طلحه و زبیر… خب این یک تصمیم غلط هست،
یک جمله کاملا اشتباهی که ممکن هست تماشاگر را به این فکر بیندازد که نتیجه سهل انگاری نیست و با نیت خاصی گفته شده. چه کسی به این سوءتفاهم ها جواب میدهد؟چهارم باید بدانید که در یک رسانه طرف مقابل نقد چقدر حق دفاع دارد و با ارزیابی آن کلام و لحنش را تنظیم کنید.
خنده دار نویس باید حد شوخی اش را بداند نه فقط چون با قدرت طرف هست که ممکن هست حیات خودش را هم به خطر بیندازد که گاهی موضع قدرت را تغییر میدهد و به علت نبود شرایط برابر او را در جایگاه یک مظلوم قرار میدهد.
مگر مدیری چه گفته هست
حاشیه جدید سر موضع گیری هاي شفاف مدیری در برنامه «دورهمی» هست. او چند بار بی پروا به دولت تاخته هست و بعد گفته که مشغول کار سیاسی نیست. بگذارید انها را مرور کنیم؛ نخستین بار در برنامه اي با موضوع شجاعت بود که بحث به ارتباط جرت و سازشکاری کشید و همان طور که در این مقاله شرح دادیم، مدیری گفت اگر جرأت انجام بعضی کارها را ندارید پس چرا پست هایي را میگیرد که انجام وظایفش دل و جرأت میخواهد؟
بعد از پایان برنامه، واکنش هاي متفاوتی به راه افتاد. بعضی بهره گیری از کلمه «سازشکار» را به همراهی مدیری با منتقدان دولت یازدهم تعبیر کردند و گفتند این مجری، سیاست خارجی این دولت را زیر سوال برده هست. به هر حال کنایه او با مدیران وقت بود.
در برنامه اي دیگر درمورد دلالی و واسطه گری، مهران مدیری به قاچاق و گمرک پرداخت و گفت «در باز میشود و سلطان هلو هسته جدا میآید با 10 تا بادیگارد. بعد یکی هم توی صف ایستاده میگوید آقا من یک کارتن زیپ برای مصرف شخصی ام وارد کرده ام خبر مرگم و شش ماه هست ترخیص نمیشود. بهش میگویند برو آقا این جا واینستا.
این تکه از برنامه با واکنش روبرو شد و روابط عمومی گمرک بیانیه اي صادر کرد و گفت که زحمات همکاران گمرک در مرزها ندیده گرفته شده اما دو موردی که بحث انگیز بودهِ همین اواخر اتفاق افتاده وقتی گفت: «آدم دیدم از بس رونق اقتصادی خوبه، فرش منزلش را هم فروخته هست. خلاصه تا رونق اقتصادی مفید هست، بفروشید.
همه ي در حال خرید و فروش میباشند. بعد ادامه داد «اگر همه ي وقت انرژی ها مانند دوران پیش از چهار سال و زمان انتخابات بود، هم اکنون آب دریاچه ارومیه بیرون می ریخت، بوی نفت از انچه همین حالا هست اکثر توی سفره ها می پیچید و مردم جنوب حداقل چند روز در سال آسمان آبی را میدیدند.»
این اتفاقات وقتی افتاد که به تازگی مدیری مواضع ضدسیاسی گرفته بود. دی ماه سال گذشته بود که در برنامه «مثبت یک» مدیری تاکید کرد که من نه سیاسی ام و نه علاقه اي به این موضوع دارم و نه تخصصی در این موضوع دارم که بخواهم راجع بهش حرف بزنم… من فیلمسازی و کار هنری ام را میکنم و سیاسیون سیاسی اند و انشاالله گذشته از قضاوت از آدم بپرسند منظورت چی بود و من یا توضیح میدهم یا نه، بعد میتوانند با تانک از روی آدم رد بشوند.
اوایل امسال هم نقل قولی از او منتشر شد که ظاهرا در ویدیو آرت «دچار» ساخته بهاره افشاری گفته شده بود. او اشاره کرده بود که: ««مشکل ما این هست که مان سیاسی و سیاست زده هست یعنی از هر حرکت و اثری تلقی سیاسی میشود. همه ي وقت از هر کاری که کردم تعبیر سیاسی شده
چه این سمتی چه آن سمتی اما هرگز هدف سیاسی نداشته ام، ممکن هست گاهی حرف اجتماعی یا فرهنگی تند زده شده باشد، اما هیچ وقت سیاسی نبوده.من هیچ وقت جهت مشخص سیاسی نداشتم چون اصلا در فکرم نبود که از کارم منظور سیاسی برسانم. ولی وقتی دیدم این واکنش ها به وجود میآید از یک جا دیگر مواظب شدم
و مواظبت کردم که از کارهایم تعبیر سیاسی نشود. هیچ کاری نمیشود و هر کاری بکنیم تعبیر سیاسی دارد و دیگر از دست مان خارج شده.اما این حرف ها با عملکرد او متضاد بودهِ او مراقب خودش نبوده هست و نتیجه اش این همه ي بحث سر کارهای اوست. روزنامه هاي دو جناح به این موضوع پرداخته اند و مدیری را به این طرف و آن طرف کشیده اند.
گرچه که اینکار به معنی استقلال او نیست ولی نکته اینجاست که مدیری خودش اساس شکل گیری این انتقادها را فراهم کرده هست.
مهم نیست که مدیری خارج از برنامه هایش چه میگوید یا چه نیتی دارد مهم این هست که نتیجه عملکردش در ذهن مخاطب نوعی فعالیت سیاسی را متبادر کرده هست. او در رسانه اي به نقد دولت میپردازد که از ابتدای کار مدام در حال حاشیه سازی بودهِ، اکثر از مخالفان دولت بهره گرفته و تلاش کرده از مشکل اقتصادی مردم
بدون توضیح شرایط، به نفع دعواهای سیاسی بهره بگیرد. مردم وقتی حرفی را میشنوند سابقه گوینده را هم پیش چشم شان مجسم میکنند؛ فکر میکنند که این آدم منتقد چهار سال پیش کجا بود، هفت سال پیش چه میکرد و چرا درست نزدیک انتخابات مخالف خوان و دلسوز مردم شده هست.
گفتار مهران مدیری در این وضع، وقتی حتی سخنرانی هاي رئیس جمهور از تلویزیون سانسور میشود مخاطب را به این نتیجه میرساند که او در صف مخالفان هست. گرچه که او حق دارد مخالف دولت یا منتقد تند و تیز رویکردهای یک گروه سیاسی باشد ولی باید بداند که در چه رسانه اي، در چه زمانی و با چه هدفی حرف میزند.
مشکلاتی که مدیری در این برنامه ها گفته تازه نیست، پس وقتی هم اکنون آن ها را میگوید میتواند همسو با جریان سیاسی تلقی شود. هر چقدر هم که مدیری منتقدانش را قلم فروش بداند باز هم همۀ به خود او نگاه میکنند، به اینکه آیا خودش قواعد را رعایت میکند. خودش حواسش هست که موضعی شبیه به مخالفان بد دهنش میگیرد و آیا گوینده هدفی دارد یا نه؟
خریدار نوشته هاي قلم فروش چند هزار نفرند اما خیرداران تصویرفروش ها میلیون ها نفر. او باید باهوش تر از این باشد که خودش را مصرف کند و فکر کند که کسی متوجه خام فروشی اش نمیشود.دورهمی در شأن مدیری نیست ولی وقتی آلوده به سیاست هم میشود وضع بدتر هم میشود. این راه دررو ندارد و همه ي چیز شفاف و روشن هست. واقعیت این هست که این لعنتی بی رحم هست و همۀ چیز را عیان میکند.