برترین انیمیشن های پرفروش و گیشه ساز
برترین انیمیشن های پرفروش و گیشه ساز
برخی از ها بوده اند که در سینماهای تمام جهان گیشه را از بقیه رقبا ربوده اند و با اقتدار در صدر ایستاده اند. انیمیشنها سال شگفتانگیزی به لحاظ فروش را از سر گذراندند، فقط کافی است به فهرست پرفروشترین فیلمهای سال 2016 نگاه کنید. از 5 فیلم پرفروش جهان 3 فیلم انیمیشن هستند.
این اتفاق در باکس آفیس جهانی کم سابقه است. علاوه بر این امسال در فصل جوایز سینمایی هم انیمیشنها پر قدرت ظاهر شدند، به گونهای که در اتفاقی نادر حدود 27 انیمیشن بلند سینمایی واجد شرایط برای نامزد شدن در اسکار و البته جوایز دیگر معتبر جهانی شدهاند. تنوع انیمیشنهای امسال از هر لحاظ بسیار بالاست.
هم انیمیشنهای سرگرم کننده زیادی ساخته شده و هم آثاری که حرفهایی جدی و فراتر از یک سرگرمیصرف دارند. هم استودیوهای معروف انیمیشن سازی از جمله پیکسار، دیزنی، دریم ورکز و لایکا آثار پرمخاطبی خلق کردهاند و هم استودیوهای مستقل و جمع و جور.
هم انیمیشنهایی با تکنیکهای مدرن از جمله تمام کامپیوتری و سه بعدی ساخته شدهاند و انیمیشنهایی با تکنیکهای قدیمیتر و دوبعدی. شاید برایتان جالب باشد بدانید که حتی کشور سوئیس امسال برای رقابت بهترین فیلم خارجی زبان اسکار هم یک انیمیشن معرفی کرده که هر چند شانس چندانی برای حضور در نامزدهای نهایی ندارد، اما نفس این اتفاق که نماینده
یک کشور انیمیشن باشد کمتر در سینمای امروز جهان رخ میدهد. «فیلم پرندگان عصبانی»، «آوریل و دنیای شگفتانگیز»، «بلال»، «در جستوجوی دری»، «عصر یخبندان: مسیر برخورد»، «آخرین فانتزی کینگزگلیو»، «کوبو و دو تار»، «پاندای کونگفوکار 3»، «شازده کوچولو»، «سفر طولانی تا شمال»،
«دوشیزه هکوسای»، «موآنا»، «پادشاه میمون: قهرمان برمیگردد»، «Mune»، «مصطفی و شعبدهباز»، «زندگی من به عنوان کدو سبز»، «شبح پسر»، «لاکپشت قرمز»، «سوسیس پارتی»، «زندگی مخفی حیوانات خانگی»، «آواز بخوان»، «به وقت برفبازی!»، «لکلکها»، «ترولها»، «25 آوریل»،
«اسم تو» و «زوتوپیا» مهمترین انیمیشنهای بلند سینمایی تولید شده در سال 2016 هستند که این هفته به سراغ معرفی تعدادی از مهم ترین آنها رفتیم.
پاندای کونگ فو کار 3 / Kung Fu Panda 3
با این که «پاندای کونگفوکار 3» کمیبیش از نیم میلیارد دلار فروخته و از نظر مالی توانسته کمپانی سازندهاش دریم ورکز را به سود خوبی برساند، اما بسیاری معتقدند این قسمت در حد و اندازه قسمتهای اول و دوم آن نیست. مهمترین ایراد وارده به این انیمیشن این بوده که برخلاف بسیاری از انیمیشنهای موفق سالهای اخیر،
مخاطب آن صرفا کودکان هستند و احتمالا بزرگسالان لذت چندانی از دیدن آن نمیبرند. این که اگر انیمیشنی صرفا کودکان را سرگرم کند اتفاق خوب یا بدی است، قابل بحث است، اما در هر حال «پاندای کونگ فو کار3» اگر صرفا برای کودکان ساخته باشد به خوبی توانسته در مسیر هدفی که داشته حرکت کند.در این انیمیشن همچون دو قسمت قبلی، «پو» شخصیت اصلی ماجراست.
پاندایی که از اوج بی خاصیتی و تنبلی به اوج تواناییهای رزمی رسیده، در این قسمت با غافلگیری مهمیمواجه میشود. پاندایی به نام «لی» سر و کلهاش پیدا میشود که «پو» میفهمد او پدرش است و بعد هم با خانوادهاش که هیچ وقت فکر نمیکرد وجود داشته باشند، مواجه میشود.
با این حال درست زمانی که «پو» فکر میکند خوشبختی را در آغوش گرفته سر و کله «کای» پیدا میشود؛ موجودی خطرناک که شبیه گاو است و با در اختیار گرفتن هنرهای رزمیو به اسارت گرفتن افسانهها قصد حکومت بر کل دنیا را دارد.
«پو» که خانواده تازه پیدا کردهاش را در معرض خطری بزرگ میبیند تصمیم میگیرد با همراهی دوستان سابق خود؛ استاد شیفو، ببر، میمون، مار، آخوندک و ماهیخوار به مبارزه با «کای» بپردازد. «پاندای کونگ فو کار 3» مهمترین چیزی که مد نظر قرار داده اهمیت خانواده و پیدا کردن خود واقعی است. بنابراین اگر مخاطب این انیمیشن را کودکان بدانیم در این راه موفق عمل کردهاست،
ولی اگر قرار باشد مخاطبان بزرگسال را در نظر بگیریم انیمیشن جدید دریم ورکز چیز جدید و غافلگیرکنندهای برای ارائه ندارد. جنیفر لو نیلسون کارگردان قسمت دوم به همراه الساندرو کارلونی ساخت سومین قسمت را بر عهده داشته اند.
در جست و جوی دری / Finding Dory
خب! کار خیلی سختی است که یک شاهکار تمام عیار بسازید و بعد انتظار داشته باشید بتوانید دوباره با همان شخصیتها یک شاهکار دیگر هم بسازید. وقتی در سال 2003 اندرو استانتون «در جستوجوی نمو» را ساخت همه از این میزان خلاقیت صرف شده انگشت به دهان مانده بودند،
چند ماهی دوست داشتنی زیر اقیانوس دور هم جمع میشوند تا به مارلین کمک کنند پسرش نمو را پیدا کند، «در جستوجوی نمو» در آن سال هر چه خواست به دست آورد، هم فروش خوب داشت و هم هر چه جایزه در دنیای انیمیشن بود نصیب سازندگانش کرد.
تا سالها وسوسه ساخت قسمت دومیاز یکی از موفق ترین انیمیشنهای تاریخ وجود داشت تا این که بعد از 13 سال شرکت پیکسار دوباره به استانتون پیشنهاد میدهد ادامهای بر این انیمیشن موفق بسازد و استانتون هم میپذیرد و تصمیم میگیرد داستان قسمت دوم را با محور قرار دادن شخصیت «دری» همان ماهی شیطون و بی حافظه «در جستوجوی نمو» روایت کند و نامش را «درجستوجوی دری» گذاشت.
ماجرا هم از اینجا شروع میشود که دری به خاطر میآورد در گذشتهای دور مادر و پدری داشته و یک روز تصمیم میگیرد برای پیدا کردن والدینش دست به کار شود. این وسط نمو و پدرش هم که میدانند حافظه کوتاه مدت دری مشکل دارد، به دنبال او راه میافتند تا در این جست وجو بلایی سرش نیاید.
در این جستوجو آنها به یک موسسه زیر دریایی میرسند و با کوسه-نهنگ نزدیک بین آشنا میشوند و این آشنایی اتفاقات زیادی را برایشان رقم میزند. فیلم باز هم موفق بود، هر چند برخی منتقدان «در جستوجوی دری» را به اندازه «در جستوجوی نمو» پر از خلاقیت و شاهکار نمیدانند،
اما حتی با این وجود کمتر کسی است که از دیدن محصول جدید پیکسار لذت نبرد، بی خودی نیست که فیلم توانسته با بیش از یك میلیارد دلار فروش جهانی دومین فیلم پرفروش سینمای جهان در سال 2016 شود. شاید مهمترین غافلگیری این فیلم خلق دو شخصیت جذاب و بانمک جنی و چارلی مادر و پدر دری باشند.
آوریل و دنیای شگفتانگیز / April And The Extraordinary World
عموما فضای انیمیشنهایی که در کشورهای اروپایی ساخته میشوند به لحاظ فرم و محتوا تفاوت آشکاری با آثار استودیوهای متمول و سرشناس هالیوودی دارند، خصوصا فرانسه. انیمیشنهای ساخته شده در این کشور روایتهای غنیتر و جدیتری نسبت به آثار روز دنیا دارند و مباحث جدی و قابل تعمقی
در سادهترین شکل به مخاطب عرضه میشود. «آوریل و دنیای شگفتانگیز» هم که محصول کشورهای فرانسه، بلژیک و کاناداست از همین دست انیمیشنهاست. این فیلم در سه مقطع زمانی مختلف میگذرد، 1871 و در زمان امپراتوری ناپلئون سوم .
گوستاو فرانکلین یکی از دانشمندان این کشور به فرمولی دست مییابد که به وسیله آن میتوان ارتشی شکستناپذیر درست کرد، اما انفجار دفتر او همه چیز را به هم میریزد. حدود 60 سال بعد زن و شوهری به نام پل و آنلی درست زمانی که همه دانشمندان دنیا ناگهان غیب میشوند
و دنیا بدون تکنولوژی جلو میرود مجددا به این فرمول دست پیدا میکنند، اما آنها نیز به وسیله افرادی ناشناس دزدیده میشوند و دختر 10ساله آنها به نام آوریل تک و تنها میشود.
در سال 1941 آوریل که دختر نوجوانی شده و یک گربه سخنگوی بانمک و باهوش به نام «داروین» دارد به سرنخی دست پیدا میکند که براساس آن میتواند دوباره پدر و مادرش را پیدا کند، اما کسانی که والدین او را دزدیدهاند فهمیدهاند فرمول دست آوریل است و خودش نمیداند. پس به سراغ او میآیند.
آنها موجوداتی هستند که آوریل حتی تصورش را هم نمیکند که روزی با آنها درگیر شود. در این بین آوریل ناگهان متوجه میشود پدربزرگی هم دارد که سالها بوده از او خبر نداشته است؛ پدربزرگ دانشمندی که او هم در خطر ربوده شدن است. کریستین دستمارس و فرانک اکینسی مشترکا این فیلم را کارگردانی کردهاند.
فضا سازی و البته خلاقیت شگفتآور سازندگان در خلق جهانی که متفاوتتر از جهان امروزی است از ویژگیهای این انیمیشن است. هر چند «آوریل و دنیای شگفتانگیز» در گیشه چندان نتوانست موفق باشد، اما منتقدان عناوینی چون «برلیان» و «تحسین برانگیز» به آن دادند.
زوتوپیا / Zootopia
شاید دنیایی که انسانها بدون هیچ جنگ و جدلی در کنار یکدیگر با آرامش زندگی کنند غیر قابل تصور باشد. حالا تصور کنید دنیایی باشد که شیر ، پلنگ و روباه در کنار خرگوش ، آهو و گوسفند بدون هیچ درنده خویی با صلح و صفا زندگی بگذرانند.
احتمالا به دلیل وجود غرایز حیوانی این دومیغیر قابل تصورتر باشد، اما «زوتوپیا» چنین دنیایی را به تصویر کشیده و دقیقا نقطه جذابیت انیمیشن جدید والت دیزنی همین ویژگی است.
حیوانات آرمان شهری درست کردهاند که در آن موجودات از اهلی و وحشی بدون هیچ مشکلی در کنار یکدیگر زندگی میکنند. در این بین خرگوش ریزه میزه ای به نام جودی که ظاهرا اهل روستاست به عشق پلیس شدن وارد این آرمان شهر میشود، اما از آنجا که کسی تصور نمیکند
که یک خرگوش ریز اندام بتواند از پس کارهای سخت و خطرناک پلیسی برآید با وجود قبول شدن او در همه آزمونها خیلی پلیس شدنش را جدی نمیگیرند و رئیس پلیس شهر او را مسئول کارهای ساده میکند تا این که پس از آشنا شدن خرگوش با روباه قالتاق و کلاهبرداری به نام نیک،
اتفاقات عجیب و غریبی در شهر میافتد و برخی حیوانات وحشی حملاتی را به حیوانات اهلی آغاز میکنند، خرگوش که متوجه میشود اگر این روند ادامه پیدا کند احتمالا صلح و صفایی که حیوانات سالها برای به دست آوردن آن تلاش کرده اند فرو میپاشد با وجود مخالفت رئیس پلیس همراه با روباه تلاش میکند بفهمد این حملات ناگهانی و بی سابقه از کجا آب میخورد.
بایرون هاوارد کارگردان انیمیشن «گیسوکمند» و ریچ مور کارگردان «رالف خرابکار» یکی از آثار پرسود والت دیزنی را در سالهای اخیر خلق کردهاند. «زوتوپیا» که تا اینجا با فروشی بیش از یک میلیارد دلار سومین فیلم پرفروش سال 2016 لقب گرفته پر از شخصیتهای بانمک است؛ شخصیتهایی که براساس خلق و خوی حیوانات مختلف
خلق شدهاند و بسیار جذاب و دوست داشتنی از کار درآمدهاند. این انیمیشن پر از لحظههای ناب و جزئیات غافلگیرکننده است و همین باعث شده تا تماشاگر حسابی درگیر فیلم شود. «زوتوپیا» را به دلیل محتوای عمیق و پیامهای اجتماعی جدی که دارد اصلیترین شانس دریافت جایزه اسکار امسال میدانند.
کوبو و دو تار / Kubo and the Two Strings
استودیوی لایکا که در سال 2005 تاسیس شده تخصص زیادی در ساخت انیمیشنهایی با تکنیک بسیار سخت و زمانبر «stop-motion animation» دارد.این استودیو در عمر یک دههای خود تا به حال سه انیمیشن موفق «کارولین»، «پارانورمن» و «باکسترول» را ساخته که هر سه نامزد دریافت اسکار بهترین انیمیشن سال شدهاند. با این همه «کوبو و سه تار» محصول تازه این استودیو یک غافلگیری تمام عیار است.
تراویس نایت که پیش از این تهیه کنندگی «پارانورمن» و «باکسترول» را بر عهده داشته در اولین تجربه کارگردانی خود به سراغ روایت داستانی با پس زمینه افسانههای کهن ژاپنی رفته و این بار فناوری «3D» را هم به تکنیک «stop-motion» اضافه کرده و نتیجهاش انیمیشنی خوش رنگ و لعاب
با داستانی کاملا متفاوت اما جذاب شده است. «کوبو و دو تار» داستان پسری به نام کوبو است که همراه با مادرش در جزیره ای زندگی میکند. کوبو که یکی از چشمهایش را از دست داده دو تاری جادویی دارد که به وسیله آن میتواند کاغذهایی را به اشکال مختلف و متحرک درآورد و داستانهای متفاوتی را خلق کند.،
کوبو که از داشتن پدر محروم است از این راه درآمد کسب میکند تا هزینه زندگی خودش و مادرش را درآورد، مادرش که گرفتار طلسمیعجیب و غریب است بارها به کوبو توصیه میکند برای آن كه خطری تهدیدش نکند پیش از غروب باید به خانهاش برگردد.
تا این که کوبو یک روز به قبرستان میرود تا از طریق روشن کردن شمع با روح پدرش که زمانی یک جنگجو و سامورایی افسانهای بوده ارتباط برقرار کند، اما قبل از اینکه به خانه برگردد غروب میشود و ناگهان با دو زن سیاهپوش مواجه میشود که تصمیم گرفته اند او را با خود ببرند.
بسیاری از منتقدان این انیمیشن را كه هم از نظر داستان و هم از لحاظ فرم روایت غافلگیر کننده است، یکی از گزینههای جدی مهم ترین جایزههای انیمیشن سال میدانند .البته تاکنون هم جوایز معتبری به دست آورده است.
شازده کوچولو / The Little Prince
وقتی هواپیمای آنتوان دو سنت اگزوپری نویسنده و خلبان فرانسوی در سال 1935 دچار نقص فنی شد و در بیابانهای موریتانی مجبور به فرود شد، هیچ گاه فکرش را هم نمیکرد که حاصل آن اتفاق بعدها تبدیل به داستانی شود که امروز یکی از کتابهای پرفروش تاریخ است.
تقریبا کمتر کسی است که به دنیای ادبیات، خصوصا ادبیات کودک علاقه داشته باشد و کتاب «شازده کوچولو» را نخوانده باشد؛ کتابی که داستانش در مورد خلبانی است که به علت نقص فنی در بیابانی فرود میآید و در آن جا با پسر بچهای آشنا میشود که ادعا میکند از سیاره دیگری آمده است.
او برای مرد خلبان از زندگی در سیارهاش میگوید؛ از گل سرخی که عاشق اوست و البته روباهی که روی زمین با او آشنا شده و صحبتهای زیادی را با این روباه مطرح کرده است.
مارک اوزبورن که مهم ترین ساخته کارنامه کاریاش کارگردانی قسمت اول «پاندای کونگ فو کار» است این انیمیشن را با حمایت کشورهای فرانسه و ایتالیا ساخته؛ انیمیشنی که اقتباسی متفاوت از کتاب محبوب سنت اگزوپری است. متفاوت از آن جهت که کارگردان تصمیم گرفته با حفظ کلیات داستان روند روایت آن را به سبک و سیاق خودش جلو ببرد.
همین موضوع باعث شده فیلم موافقان و مخالفان زیادی داشته باشد. داستان از اینجا شروع میشود که دختر بچه ای 9 ساله از دست همسایه پیرمرد خود حسابی به ستوه آمده؛ پیرمردی که با وجود داشتن یک هواپیمای کوچک و درب و داغون، روحیه ای کاملا کودکانه دارد
و مدام داستان پسربچهای را تعریف میکند که سالها پیش در یک بیابان او را ملاقات کرده است.به گفته پیرمرد این پسربچه سر و کلهاش از سیاره دیگری پیدا شده بود. دخترک که ابتدا تمایلی به شنیدن حرفهای پیرمرد ندارد کم کم به داستان این پسربچه علاقهمند میشود و برای پیدا کردن او و سرنوشتی
که پیدا کرده تصمیمیمیگیرد که کل زندگیاش را عوض میکند. هر چند بسیاری معتقد بودند اوزبورن میتوانست بسیار وفادارتر به داستان اصلی، فیلم خود را بسازد، اما در نهایت نتیجه تلاشهای او منجر به خلق اثری شده که نمیتوان بیتفاوت از کنار آن گذشت.
زندگی پنهان حیوانات خانگی / The Secret Life of Pets
کریس راناد خالق مجموعه انیمیشنهای «من نفرت انگیز» که از انیمیشنهای محبوب دهه دوم قرن بیست و یکم به حساب میآیند ،در تازهترین اثری که ساخته به سراغ داستان بسیار بامزه و جذابی رفته و این بار هم توانسته حسابی برای فیلم جدیدش مخاطب جذب کند. خالق شخصیتهای بسیار محبوب «مینیونها»
با ساخت «زندگی پنهان حیوانات خانگی» یکبار دیگر توانسته جیب مدیران کمپانی نه چندان بزرگ «ایلومینیشن» را پر از پول کند. راناد داستانش را در بستر بامزهای تعریف میکند،. سگی خانگی به نام مکس در کنار صاحبش کتی در یکی از محلههای بالا نشین شهر نیویورک زندگی میکند. او در رفاه کامل است
و زندگی بیدغدغه و اشرافیاش را دوست دارد. مکس با دیگر حیوانات محله خود از جمله یک سگ دیگر و یک گربه و یک پرنده رابطه دوستانه خوبی دارد.
زندگی کاملا بر وفق مراد مکس پیش میرود تا اینکه یک روز صاحبش سگی خیابانی به نام دوک را به خانه میآورد تا از او هم مراقبت کند. مکس که اصلا از این مهمان بامزه خوشش نمیآید بنای ناسازگاری با او میگذارد و نتیجهاش دعوای سختی میشود که بین این دو در میگیرد
و آنها را به خیابانهای نیویورک میکشاند؛ جایی که برای سگ خانه زادی مثل مکس اصلا جای امنی نیست. مکس و دوک در خیابانهای شهر گرفتار ماموران کنترل حیوانات میشوند، ولی با بدبختی از دست آنها فرار میکنند. با این حال این بدترین بلایی نیست که سر آنها میآید.
این دو در تلاش برای بازگشت به خانه با گروهی حیوان خیابانی و طرد شده به سرکردگی خرگوشی به نام اسنوبال مواجه میشوند. اسنوبال و گروهش که از برخورد انسانها با حیوانات متنفرند تصمیم دارند حسابی از خجالت این دو سگ خانگی درآیند.
از آن طرف دوستان مکس هم كه نگران غیبت او شده اند، تصمیم میگیرند هر طور شده او را پیدا کنند و به خانه بازگردانند. کمتر کسی تصور میکرد «زندگی پنهان حیوانات خانگی» که داستان چندان نو و خلاقانه ای هم ندارد، بتواند در گیشه موفق شود، اما این انیمیشن با فروش بیش از 870 میلیون دلاری همه را غافلگیر کرد.
فروشی که باعث شد این انیمیشن در رده پنجمین فیلمهای پرفروش سال 2016 جهان قرار گیرد. بسیاری دلیل این موفقیت دور از انتظار را رنگ و لعاب فیلم و از آن مهمتر خلق شخصیتهای بامزهای میدانند که راناد و تیم تولید این انیمیشن خلق کرده اند.